وجوه منفی سفر ناصرالدینشاه
رویکرد به این مساله در بازسازی و تکوین اندیشههای بعدی بسیار موثر خواهد بود و نباید از دربار قاجار با ساختار ایلی و شاه قاجار انتظار ثبت و کسب وجوه مختلف تمدن اروپایی را داشت. برخی از نمودهای تمدن فرنگ، نهتنها برای شاه و دربار ایران دارای جاذبه نبود، بلکه به شدت آنان را نگران ساخته؛ بهطوریکه در گوشه گوشه روزنامههای خاطرات «شاه» و درباریان ایران بیم از رواج «بنیادهای غربیه» فرنگ و تباین آن با دیانت و ارکان «دولت علیه» در ایران مشاهده میشود. «شاه» و درباریان با احتیاط بسیار به نظامهای حکومتی اروپایی مانند جمهوری و مشروطه سلطنتی مینگریستند و حتی معتقد بودند که اینها نظامهای بسیار خوبی است؛ اما تنها برای ملیت و مملکت خود مناسب است و برای دولت «قدر قدرت قبله عالم» بسیار مضر است.
به دیگر سخن، نوعی استغنا و بینیازی از سوی دولت مداران ایرانی، همراه[مقاومت] نسبت به هرگونه تغییر در سازمان سیاسی کشور و ساختمان دولت وجود داشته است. ناصرالدینشاه نخستین پادشاه ایرانی است که پایش به اروپا گشوده میشود. تا پیش از این سطوح تماس با فرنگ و تمدن اروپایی از طریق سیاحان، محصلان اعزامی به اروپا، ترجمه و نشر کتب، نشریات چاپ خارج و.... صورت میگرفت؛ اما تماس بدنه سیاسی و کارگزاران دولتی بهطور مستقیم با حکومتها و جوامع اروپایی مسالهای مهم است که هیات ایرانی نتوانست از آن بهره لازم را ببرد.
منبع: ناصر قرگزلو، اصلاحات و تجدد در عصر قاجار، ۱۳۸۶.