تجارتخانههای ناموفق
روسیه پس از پشتسرگذاشتن تلاطمات جنگ و تسلیم نهایی فتحعلی شاه و سپری شدن تشریفات امور، ایران را در چنگ خود دید، بنابراین با اهرم دیپلماسی و سرنیزه قدرت، به فکر بهرهبرداری اقتصادی افتاد. نخستین اقدام او کاپیتولاسیون بود. با برقراری حق کاپیتولاسیون و نیز اخذ برخی امتیازات تجاری، راه برای نفوذ اقتصادی روسیه و انگلستان در ایران هموار و دروازه ایران روی تجار خارجی گشوده شد. بدین ترتیب تولیدکننده و بازرگان ایرانی اسیر این چنبره قدرت و توطئه شد و این مجموعه خوفناک و فاسد گواینکه بازرگانی حوزه خود را گسترش داد و بالید، ولی اقتصاد ایران را فروپاشید و قاجاریان را عاقبت به نابودی کشاند. اگر نخواهیم به دلیل اختصار در جزئیات وارد شویم، فهرستوار برخی از نکات ظریف تاریخ اقتصاد قاجاریه را میتوان چنین تحلیل کرد:
- تزارها سرمایهداران روسی را برای انجام فعالیتهای بازرگانی و صنعتی در ایران تقویت کردند و بازرگانان ایرانی را کوبیدند.
- ایران دو نوع مالیات، یکی دروازهبانی و دیگری عوارض راهداری از کالاها اخذ میکرد، اما تجار روس از پرداخت عوارض معاف شدند. انگلیس و فرانسه و آمریکا نیز بعدها از این مزایا بهرهمند شدند و تجارت خارجی ایران به دست تجار بیگانه افتاد. (کنسول انگلیس ۱۲۶۷ق / ۱۸۵۱ م نوشت: «بازرگان اروپایی پنج درصد مالیات میداد، اما یک ایرانی ۵/ ۷ درصد برای منسوجات و ۱۴ درصد برای قند.»)
- برای نخستینبار میرزا ابوالقاسم قائممقام فراهانی صدراعظم محمد شاه بود که از آثار زیانبخش تجارت آزاد اروپایی آگاه شد و کوشید جلوی گسترش آن را بگیرد، پس از وی امیرکبیر هم با تاسیس صنایع ملی و حمایت از اقتصاد داخلی خواست از سلطه اقتصادی بیگانگان بر تولیدات و تجارت داخلی جلوگیری کند، ولی هر دو ناجی ایران را کشتند.
- فعالیت کمپانیهای خارجی در ایران با نیت تخریب اقتصاد ایران آغاز شد. ۱۲۴۵قمری / ۱۸۳۰م فعالیت کمپانی رالی لندن در تبریز آغاز شد. سی سال این شرکت با حمایت روسیه توانست سیل عظیمی از کالاهای انگلیسی را روانه ایران کند./ معتضد، ص ۲۹۶، اشرف، موانع، تاریخی رشد سرمایهداری...، ص ۵۳.
- کمپانی برادران لینچ با واردکردن کالای خارجی نقش مهمی در انحطاط تجارت و تضعیف صنایع و تولیدات داخلی ایران داشتند.
- مقامات روسیه تجار قفقاز را تاجرباشی نامیدند و به سرپرستی و نمایندگی منافع تجاری روسیه در شهرهای ایران منصوب و حمایت کردند. مانند حاجی صمد بادکوبهای، تاجرباشی روسیه در رشت و حاجی زکریا تاجرباشی در تبریز که به مبارزه با مشروطهخواهان و بازاریان پرداختند.
- انگلیس هم از تجار هندی با همین نیت در جنوب و شرق کشور استفاده کرد.
- از سال ۱۲۷۷ قمری / ۱۸۶۰م به بعد، سیر نزولی صادرات ایران و برعکس افزایش بیرویه واردات آغاز شد. چارلز عیسوی میگوید: «منسوجات که از اقلام مهم صادراتی ایران بود، یکی از اقلام وارداتی شد.» این روند نابرابر تجاری موجب ورشکستگی و انحطاط صنایع داخلی و ضعف و ناتوانی تجار و بازرگانان ایرانی شد.
- در دوره محمد شاه، فلاندن نوشت: «واردات انگلیسی که پیوسته از ۳۰ سال پیش در ایران رو به تزاید گذاشته، روز به روز از تعداد کارخانههای کاشان میکاهد و با اینکه هنوز کارخانههایش دایر است، ولی انسان از تماشای قسمتهای عمده آنها که بایر و بیکار افتاده، به سختی حسرت میخورد.» و میافزاید: «یزد که سومین شهر عمده صنعتی در ایران بود و ابریشمتابی از صنایع عمده آن بهشمار میرفت به همین سرنوشت دچار شده، چنانکه تا اواسط قرن سیزدهم، درخت توت به میزان زیاد در اطراف شهر بهعمل میآمد و ۱۸۰۰ کارگاه ابریشمتابی و ابریشمبافی با ۹۰۰۰ کارگر در آن دایر بود، لکن پس از شیوع بیماری کرمابریشم و نیز رونق بازار تریاک، کشت و صدور این محصول جای ابریشم را گرفت و صنایع ابریشمبافی یزد بهشدت تنزل یافت.»
- در دوره ناصرالدین شاه، امینالضرب نامهای به شاه نوشت: «عمده امور به تجارت بسته است، اگر تجارت قوت داشته باشد، میتواند رفع احتیاجات ممالک محروسه را از ولایات خارجه بنماید. کارخانجات احداث کند، معادن مفتوح کند وامتعه ممالک محروسه را رواج دهد.» تجار بیتاب و معترض تهران و ولایات، گرد آمدند و مجلس وکلای تجار را تشکیل دادند، ولی باز حریف قدرت روس و انگلیس نشدند، تا در جنبش تنباکو خودی نشان دادند. پارچهبافان سنتی با ورود سیلآسای پارچههای اروپایی شغل خود را از دست دادند و طبقات پایین شهری و طبقه کارگر با گرانی مواد غذایی و بیکاری در مضیقه بودند. صنعتگران و تجار ایران بارها از شاه و حکام خواستند تا آنان را حمایت کنند، ولی این اقدامات بینتیجه ماند، چون شاه ایران دستنشانده روسیه و بیاختیار بود. اعتراضات گسترده تجار در سال ۱۳۰۱قمری / ۱۸۸۴ باعث اتخاذ تصمیمات دولتی شد، اما در عمل اتفاقی به نفع تجارت ایران نیفتاد.(اشرف، موانع، تاریخی رشد سرمایهداری...، ۱۳۵۹، ص ۱۰۷).
ایجاد بحران مالی
بخش عمدهای از بودجه دولت صرف پرداخت کهنه براتها میشد. برای مثال از مبلغ وامی که برای سفر مظفرالدین شاه اخذ شد بخش زیادی را برای پرداخت کهنه براتها اختصاص دادند. پس از مشروطه هم اوضاع به همان وضع بود. در این دوره به دلیل ناتوانی دولت در پرداخت براتها تجمعات و تحصنهای زیادی صورت میگرفت و در مواقعی دولت ناچار بود به جای پول، مصالح ساختمانی به برات داران بدهد.» (امین محمدی، کارشناس اسناد تاریخی سازمان اسناد و کتابخانه ملی (۲۰/ ۶/ ۹۶)؛ دنیای اقتصاد، ش ۴۱۴۳).
در دوره مظفرالدین شاه اقتصاد ملی ایران در معرض شدیدترین حملات تجار و بازرگانان و کمپانیهای غربی قرار گرفت. دستهای از علما خطر غلبه بیگانگان بر بازرگانی ایران را گوشزد کردند. ملاعبدالرسول کاشانی در رسالهای نوشت: «از دوره صفویه چون پای تجار اروپایی به ایران باز شد، مردم فریب رنگ و زیبایی کالاهای فرنگی را خورده هرچه طلا و نقره و ذخایر داشتند، به اروپاییان داده و کالاهای آنان را خریداری کردند. به تدریج آثار فقر و انحطاط در کشور ما ظاهر شد، زیرا به جای اینکه خودمان تولید کنیم، دیگران برای ما کالا تولید کردند... حال با استقرار دولت مشروطهخواه باید با عجله بعضی کارخانجات را ولو به خرج گزاف دایر کند.» با گسترش اعتراضات تجار و بازرگانان و تولیدکنندگان... به تدریج دو گروه روحانیون و تجار، رهبری جنبش مشروطیت را به دست گرفتند...(زیباکلام، سنت، مدرنیته، ۱۳۷۷، ص ۲۰۹). مظفرالدین شاه در خزانه آهی نداشت که باناله سودا کند، دو فقره وام از روسیه در سالهای ۱۳۱۷ و ۱۳۱۹ قمری / ۱۸۹۱ و ۱۸۹۹ میلادی گرفت تا برود اروپا ریخت و پاش کند.
پرداخت این قرض به عهده مردم بود. بنابراین برای بازپرداخت قرض با تدوین قوانین جدید، گمرک ایران را به روسیه واگذاشت. اعتراضات تجار بار دیگر آغاز شد. حتی جراید روسیه نوشتند که تعرفه جدید گمرکی، سبب ناخشنودی قابل ملاحظهای در ایران شده است، در تبریز سیدعلی آقایزدی بهعنوان مخالف موعظه کرد و مردم را به ایستادگی برانگیخت (براون، انقلاب ایران، ۱۳۳۸، ص ۱۰۵) کارشناسان بلژیکی گمرک آشکارا میان بازرگانان ایرانی و بیگانگان، حتی میان مسیحیان و مسلمانان فرق میگذاشتند. (کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ۱۳۶۹، ص ۳۷) اصلاحات مالی مسیونوز تجار را سخت متضرر کرد. حتی میزان مواجب روحانیون را کاست. (گیلبلر، تجارت ایران و انقلاب مشروطیت، مقالات در زمینه ایران شناسی، صص ۲۳۷-۲۳۴) . روحانیون از نصیحت دربار و حاکمان کشور نتیجهای نگرفتند، به مردم روی آوردند و ضمن بیداری مردم، راه علاج مشکلات را سرنگونی رژیم فاسد دانستند (انصاری، شیخ فضلالله نوری و مشروطیت، ۱۳۶۹، ص ۵۵). در تهران طباطبایی و بهبهانی و در نجف آخوند خراسانی و میرزا حسین تهرانی ناخشنودی خود را از دولت نشان دادند. (آفاری، انقلاب مشروطیت ایران، ۱۳۷۹، ص ۵۷).
با گسترش اعتراضات جمعی از تجار در ۲۲ صفر ۱۳۲۳ قمری / ۸ مارس ۱۹۰۵ در حرم حضرت عبدالعظیم بست نشستند (کرمانی، تاریخ بیداری، ۱۳۶۳، صص ۲۱۸-۲۱۷). از آنجا تجار عریضههایی به علمای نجف فرستادند (شریف کاشانی، واقعات اتفاقیه در روزگار، ۱۳۶۱، ج، ص ۲۲). اعتراضاتی که پس از جنبش تنباکو به ظاهر خاموش شده بودند بار دیگر رخ نمود. در این دوره علمای اصفهان اعلامیهای در تحریم استفاده از امتعه خارجی در کفن اموات و کاغذهای مارکدار خارجی دادند و عنوان شد که از این پس لباسهای مردانه باید از منسوجات ایرانی تهیه شود (نجفی و جعفریان، سده تحریم تنباکو، ۱۳۷۳، ص ۹۹).
کالای فرنگیان در این بلاد منتشر و کالای وطن تدریجا متروک شد و به این صورت حرفهها و صنایع ایرانی رو به انحطاط و ضعف گذاشت، فقر و پریشانی در بین صاحبان آن حرفهها و اجزای آن بالا گرفت، چه خانوادهها که برچیده نشد و چه کارخانهها که بسته نشد به همان نسبت که این مملکت را خراب کردیم، ممالک اروپا و بلاد نصاری و یهود را معمور و آباد نمودیم (پیشین، صص ۱۰۲، ۱۰۱). تعدیات حکام ولایات به تجار، موجب درگیریهای مداوم میان آنان و عمال دیوانی شده بود. از طرف دیگر عینالدوله در حالی که برای وصول مالیاتهای عقبافتاده دستور سختگیری داده و بر میزان مالیاتها افزوده بود (دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی، نهضت مشروطیت ایران، ۱۳۷۰، ص ۹۱) این نارضایتیها ناشی از تعرفه گمرکی و افزایش مالیاتها و اجحافات عمال دیوانی بهخصوص بلژیکیها موجب اتحاد میان علما و بازرگانان شد.
امید تجار ایرانی برای ترویج صنایع ملی
به قول فردوسی: «همیشه خردمند امیدوار نبیند بجز شادی از روزگار» با همه ظلم و ستم رفته، بازرگانان داخلی ایران بر این عقیده بودند که اگر همت کنند و کمپانی تشکیل دهند و سرمایههای اندک و پراکنده را گرد آورند، میتوانند با تجار و کمپانیهای فرنگی رقابت کنند. تجددخواهان احیای صنایع ملی یا آوردن کارخانه از خارج و تهیه تولیدات داخلی را وسیلهای موثر برای بینیازکردن جامعه از کالاهای فرنگیان و حفظ عظمت اسلام و سربلندی و استقلال ایران و جلوگیری از خروج ثروتهای ملی از کشور، برای خرید اجناس خارجی میدانستند (معتضد، تاریخ تجارت و...، ۱۳۶۶، ص ۴۹۹). بنابراین پیدایش شور و شوق ملی برای ایجاد شرکتهای صنعتی، یکی از تلاشهای مهم مردم ایران در سالهای قبل از انقلاب مشروطیت بود، این حرکت ابتدا از سوی چند تن از تجار و روشنفکران اصفهان آغاز شد (اشرف، موانع تاریخی رشد سرمایهداری، ۱۳۵۹، ص ۱۰۰). آنان تجار اصفهان را دعوت به تحریم خرید اجناس خارجی کردند و با همکاری تجار، شرکت «اسلامیه» را در سال ۱۳۱۶ قمری/ ۱۸۹۸ میلادی تشکیل دادند.
این شرکت مدتی بعد در شهرهای تهران، شیراز و تبریز نیز شعبههایی باز کرد (اتحادیه، پیدایش و تحول احزاب، ۱۳۶۱، ص ۱۳۵.). ملکالمتکلمین در بازگشت از هند، اطلاعاتی را از ترقی کشورهای متمدن و پیشرفته آورد، برای احیای صنایع ایران و رونق صنعت و رهایی هزاران کارگر از پریشانی و فقر، بر آن شد که با کمک عدهای از تجار و روشنفکران در احیای صنایع داخلی و رواج بازار کالاهای ایران تلاش کند، لذا در منابر و مساجد، مردم را متوجه دوره مجد و عظمت ایران که محصول قدرت اقتصادی و ثروت عمومی بود، کرد و نیز مردم را با خطراتی که بر اثر تسلط اقتصادی بیگانگان کشور را تهدید میکرد، آگاه ساخت و مخفیانه با چند بازرگان ثروتمند شرکت اسلامیه را در اصفهان تشکیل دادند. ملکالمتکلمین برای موفقیت شرکت مصمم شد تا عدهای از روحانیون متنفذ را با فعالیت این شرکت همراه سازد.
در سال ۱۳۱۶قمری / ۱۸۹۸ میلادی حدود هزار نفر از روحانیون معروف، رجال دولت و تجار معتبر و ملاکین به مجلس دعوت شدند (ملکزاده، پیشین، صص ۱۳۸-۱۳۶) در آن مجلس اکثر آنان موافقت خود را با تاسیس شرکت اعلام کردند. پس از خطبه فصیحی، تقریری مشتمل بر حرمت اقمشه(پارچههای)خارجی و در استحباب استعمال امتعه(کالاهای)داخلی بیان فرمودند. (حبلالمتین، ش ۱۳، س ۸، ۱۳۱۸ ق، ص ۱۳). قبل از آن هم چندین شرکت بازرگانی و صرافی تشکیل داده بودند، نظیر کمپانی امنیه، کمپانی مسعودیه، شرکت آرامیان، تجارتخانه جمشیدیان، تجارتخانه تومانیانس و تجارتخانه جهانیان (اشرف، پیشین، صص ۷۸-۷۶) اما چندان موفق نبودند.
حاصل سخن
فساد اداری گسترده در این دوره بیداد میکرد. ازهمگسیختگی قوای نظامی، به ویژه در اواخر دوره قاجار کار را وخیمتر کرد. با ناتوانی از پرداخت برات و کهنه براتها بحران مالی ایجاد شد. اوضاع اقتصاد ضعیف ایران بر اثر جنگ جهانی اول از آنچه بود هم وخیمتر شد. با وضع قوانین جدید گمرکی در پی عهدنامه روسیه (با مظفرالدین شاه)، اقتصاد ایران در ورطه انحطاط و نابودی افتاد. تاجران نان به نرخ روز خور به واردات کالای فرنگی دست زدند و دیگر کسبه و پیشهور و دهقان به روز سیاه نشستند و بافندگان و صاحبان صنایع دستی ترک کار کردند و به کارگری و مهاجرت به روسیه، هند، عثمانی و... روی آوردند. نظارت بیگانگان بر تحولات داخلی مانع عمده رشد و پیشرفت اقتصاد ایران بود و هرگز کارخانهها راه نیفتادند و هرگز تولید ایرانی جان نگرفت.