سینمای ایران پیش از انقلاب
مظفرالدینشاه در سفرنامه خود به فرنگ نوشته است: «سینماتوگراف دستگاهی است که روی دیوار میاندازند و آدمها روی آن راه میروند!» سینما که بهوسیله دربار و اشراف به ایران وارد شد، در ابتدا پایگاه مردمی نداشت و موضعگیری مذهبیون ایران نیز در چنین شرایطی مانع پذیرش سینما توسط عامه بود. اولین مدرسه سینمایی در ایران در ۱۳۰۹ توسط اوهانیان تاسیس شد. گرایش او به سینمای حادثهای و کمدی سطحی فرانسه به هنرجویانش نیز منتقل میشد. دختر لر نخستین فیلم ناطق ایرانی در ۱۳۱۱ توسط عبدالحسین سپنتا در هند ساخته شد و از همان آغاز تشابهات فرهنگی دو ملت موجب علاقهمندی ایرانیان به سینمای ملودرام هند که با آجیل و تنقلات پیوندی ناگسستنی دارد، شد.
در دهه ۳۰ و ۴۰ نقش دولت در سینمای ایران فقط گرفتن عوارض، مالیات و نظارت بر محتوای سیاسی و اجتماعی فیلمها بود. سازمان پرورش افکار رضاشاه (۱۳۱۹) آنچه را که در سینما نباید گفت یا نشان داد در قالب آییننامه مستحکم ارائه کرد که دریافت مجوز نمایش (اعم از فیلمهای داخلی یا دوبلهشده خارجی) منوط به رعایت مفاد این آییننامه شد. با نگاهی گذرا میتوان دریافت که آن آییننامه با اندکی تغییر سالهاست که در سینمای ایران لازمالاجراست. مواردی از قبیل:
- عدم مغایرت فیلم با مبانی دین مبین اسلام و مذهب اثنیعشری
- عدم مخالفت با نظام شاهنشاهی و خاندان سلطنت
- عدم تحریک سیاسی با نمایش انقلابهای سایر کشورها
- عدم تحریک کارگران و دانشجویان
- عدم نمایش شورشهایی که به شکست قوای انتظامی میانجامد
- عدم استعمال کلمات مستهجن
- عدم نمایش صحنههای مشمئزکننده و منافی عفت
- عدم آموزش رموز بزهکاری
- و عدم تحریک درخصوص اختلافات نژادی و مذهبی از ارکان این آییننامهها بودند.
سینمای ایران در دهه ۳۰ آنچنان نازل بود که اکثر سینماهای درجه یک حاضر به نمایش فیلم ایرانی نبودند. گرچه گرایش عوام به فیلم فارسی همچنان بر تداوم سینمای ملودرام مهر تایید میزد. بهرغم غنای سرزمین ایران از نظر ادبیات روایی، افسانه و اسطوره، سینمای ایران پس از چند کوشش ناموفق در عرصه تبدیل این ادبیات به تصویر، بر ناتوانی خود آگاه شد و به ساخت فیلمهای عامهپسند از این داستانها کرد؛ به نحوی که تنها نام آنها در عنوان فیلم باقی بود. امیر ارسلان، حاتم طایی، هارون و قارون، گنج سلیمان و حتی رستم و سهراب از جمله این فیلمها هستند.
گرچه در همین دوران روشنفکرانی با گرایش به رئالیسم و سینمای اسطورهای تلاشهایی در خور تحسین انجام دادند. افرادی همچون فرخ غفاری با فیلم جنوب شهر، فریدون رهنما با فیلم سیاوش در تخت جمشید، نمونههای شاخص این گروههستند. شایان ذکر است که در سال ۱۳۴۵ فیلم خانه خدا ساخته جلال مقدم که بهصورت رنگی مراسم حج را به تصویر کشید برای نخستینبار پای مذهبیون را (که تا این زمان از سینما پرهیز داشتند) به سینما گشود. در ۱۳۴۸ دو فیلم جنجالبرانگیز دو مسیر شاخص در تاریخ سینمای ایران بهوجود آوردند. گاو ساخته داریوش مهرجویی و قیصر اثر مسعود کیمیایی. فروش ۲ میلیونی قیصر و موفقیت گاو در جشنوارههای ونیز و شیکاگو نقش مهمی در موضعگیری سینمای روشنفکری و سینمای گیشهپسند داشت. گرچه فیلمسازان مستقل مثل علی حاتمی، امیر نادری، بهرام بیضایی، ناصر تقوایی و... نیز به ساخت آثاری متفاوت پرداختند.
منبع: سیدمحسن هاشمی، «موج نوها: نگاهی به تاریخ سینمای ایران»، پیام یونسکو، ۱۳۷۹