ورود انگلیسیها به هند
سقوط امپراتوری مغول در نیمه اول قرن ۱۸ فرصتی را برای بریتانیا فراهم کرد که پایگاه محکمی را در سیاست هند برای خود ایجاد کنند. بعد از نبرد پلاسی در ۱۷۵۷ که در آن ارتش بنگال کمپانی هند شرقی تحت فرماندهی رابرتکلیو، موفق شد سیراج اود دالا، نواب بنگال، را شکست دهد، توانست خود را بهعنوان بازیگر اصلی در امور هند معرفی کند و مدت کوتاهی بعد، پیرو جنگ بوکسار در ۱۷۶۴، حقوق اداری مناطق بنگال، بیهار و اودیسا را به دست آورد. بعد از شکست تیپوسلطان بخش اعظم هند جنوبی، یا مستقیما تحت قانون انجمن قرار گرفتند یا در یک اتحادیه تابعه، بهصورت بخشهایی که از سوی شاهزاده اداره میشد، تحت کنترل سیاسی غیرمستقیم انجمن بودند. انجمن پس از چند بار شکست دادن مناطقی که ازسوی امپراتوری ماراتا اداره میشد توانست کنترل آنها را نیز بهدست آورد. پنجاب در سال ۱۸۴۹، بعد از شکست ارتشهای سیک در اولین (۱۸۴۵–۱۸۴۶) و دومین (۴۹–۱۸۴۸) جنگ آنگلو- سیک، ملحق شد.
در سال ۱۸۵۳، بخشی از دستورالعملها و قوانین انگلیس، در مدارس هند پیاده شد. نخبگان هندویی که در مغرب زمین تحصیل کرده بودند به دنبال راهی بودند تا آیین هندو را از شیوههای اجتماعی بحثانگیز شامل سیستم طبقاتی وارنا، ازدواج کودکان و ساتی (مراسم خودسوزی زن پس از مرگ شوهر) پاک کنند. جوامع ادبی و نیز اجتماعاتی برای بحث و مناظره در کلکته و بمبئی شکل گرفتند که به پایگاهی برای مباحثات سیاسی باز تبدیل شدند.
حتی با اینکه این جهتگیری بهسوی مدرنیزه شدن، بر جامعه هند تاثیر زیادی گذاشت، ولی اکثریت مردم هند از حکمرانی بریتانیا ناراحت بودند. بریتانیا پس از مسلط شدن به بخش اعظم شبهقاره هند شروع به سوءاستفاده از آداب و رسوم محلی هندیها کرد، مانند برگزاری نشست احزاب در مساجد، رقصیدن با موسیقی مربوط به حکومت هندوستان در تراس تاج محل، استفاده از تازیانه برای باز کردن راه خود در بازارهای شلوغ (همانگونه که ژنرال هنری بلیک گفته بود)، و بدرفتاری با هندیها (شامل سپاهیان و سربازان). در سالهای بعد از انضمام پنجاب که در ۱۸۴۹ به وقوع پیوسته بود، سرکشیها و عصیانهایی در میان سپاهیان به وقوع پیوست که با توسل به زور سرکوب شد.
منبع: ویکیپدیا