حمله به نماد مشروطیت
مهدی ملکزاده، محقق و شاهد ماجرا در کتاب «زندگانی ملکالمتکلمین» واقعه حمله به مجلس شورای ملی را چنین توصیف کرده است: «در وهله اول حمله و هجوم قوای دولتی به مجلس در مقابل مقاومت دلیرانه مجاهدان راه آزادی در هم شکست و قشون مهاجم رو به فرار گذارد و قسمتی از میدان مجلس آزاد شد و در نتیجه کشته شدن توپچیهایی که توپهای آنها در صف مقدم بود، چند عراده توپ بدون محافظ در جلوخان مجلس باقی ماند.
مجاهدان که از این پیشرفت خود تشجیع شده بودند، برای به غنیمت گرفتن توپها درب مجلس را باز کردند و چند نفر به سرکردگی مرحوم اسداللهخان جهانگیر، عمهزاده مرحوم میرزا جهانگیرخان (صور اسرافیل) در میان گلوله توپ و تفنگ، خود را به توپها رسانیده و آنها را در تصرف درآورده، به طرف مجلس کشیدند. ولی غفلتا شلیک شدیدی از طرف قشون دولتی شد و اسداللهخان شهید شد و چند نفر مجروح شدند...
لیاخوف فرمانده کل که از عقبنشینی قشون دولتی پریشان شده بود، فورا حکم کرد که صاحبمنصبان روسی فرماندهی قسمتهای مختلف را در دست بگیرند و امر کرد بلادرنگ حمله عمومی شروع شود. با کمال تاسف در همان موقع که مجاهدان در نتیجه پیشرفت مختصری که کرده بودند تشجیع شده و حرارتی در آنها پیدا شده بود، آقایان بهبهانی و سایر علما که در مجلس بودند، عدهای را به آن سنگرها فرستادند و مجاهدان را قسم میدادند که برادرکشی نکنند و دست از جنگ بکشند. حتی از طرف مرحوم بهبهانی به آنها پیغام داده شده بود که من فورا با هر خطری هست به باغ شاه میروم و به جنگ و خونریزی خاتمه میدهم.»
عدهای از مجاهدان با حال تاسف سنگرها را ترک کردند و گریهکنان تفنگهای خود را دور انداخته، از درب عقب مجلس بیرون رفتند. عده دیگر گوش نداده، مردانه تا آخرین ساعت جنگ کردند و در راه وطن شهید شدند. در اینجا ناگفته نماند از ۱۲۰ انجمن که به نام طرفداری از مشروطیت در تهران منعقد شد، فقط انجمن آذربایجان و انجمن مظفری در جنگ شرکت کردند و اکثر افراد آن دو انجمن جان خود را در راه آزادی فدا کردند.»