حاکم شهر در عهد صفوی
شاردن در مورد وظایف داروغه چنین مینویسد: «شاه برای حکمرانان در همه شهرها و جاهای معتبر ایالت، داروغه یا رئیس دژبانی تعیین میکند، وی امور پلیس و ماموران مخصوص را سر و سامان میدهد و لقب بیگ یا ارباب دارد و بر چریک نظارت میکند.» در پایتخت مملکت یعنی اصفهان کار داروغگی از طرف شاه عباس کبیر در خاندان امرای منقرض گرجستان موروثی بود اما مشروط بر اینکه نامزد این شغل به دین اسلام بگرود. گاه میشد که یک داروغه در ناحیه دیگری حکومت را به عهده داشته باشد؛ در چنین مواردی وی در غیاب خود اداره کارها را به جانشینش واگذار میکرد.
وی مجاز نبود که بدون تمشیت دادن امور از شهر خود خارج شود زیرا در غیراینصورت باید منتظر بروز بینظمی و ناامنی باشد. سرانجام مواردی نیز دیده میشد که ناحیه کوچکی هم برای خود داروغه داشته باشد. اولئاریوس در موقعیت و مقام داروغه مینویسد: «داروغه مسوول حفظ امنیت و اداره شهر است. در اوایل سال نو و نوروز، هر خان باید هدایای ذیقیمتی را که شامل پول و جواهرات میشود به شاه تقدیم کند ولی عدهای دیگر از ایالات و شهرها که خان ندارند و سرباز هم نگهداری نمیکنند، مانند اصفهان، باید مالیات زیادی را به شاه بدهند.»
داروغه مسوول پاسداری شهر و خارج شهر و جلوگیری از دزدی و اعمال خلاف مانند قمار و شرابخواری (در موقعی که شاه شراب خواری را قدغن میکرد) و تجاوز به حقوق دیگران و امثال آنها بود، یعنی در حقیقت فرماندهی کل پاسبانها یا ریاست شهربانی آن زمان را برعهده داشت. مقصران را به تناسب گناه تنبیه یا جریمه میکرد، ولی غالبا مجازات نقدی را ترجیح میداد، داروغه همه شب، چون سه ساعت از غروب میگذشت، نخست ساعتی بر در بازار قیصریه توقف میکرد، سپس با جمعی از شبگردان سوار میشد و هر شب یک قسمت شهر را خود و قسمتهای دیگر را ماموران و زیردستان وی گردش میکردند، و اول بامداد، وقتی که نقاره صبح زده میشد، به خانه بازمیگشت. در زمان شاه عباس دوم مواجب داروغه اصفهان سالی چهارصدتومان بوده که از جریمه مقصران و مجرمان برمیداشته است.
تاورنیه وظایف داروغه را چنین بیان میکند: «امور مربوط به دزدی و جنگ و نزاع و قتل و جنایت با داروغه است.» مامورانی که تحت نظر داروغه کار میکردند، احداس یا اعطاس نامیده میشدند. نکته خاصی که دلاواله به آن اشاره دارد اینکه، در ایران رسم است که موقع عید نوروز روسا و امرای جدید انتخاب میشوند و تعیین داروغه، یعنی حاکم شهر نیز در همان تاریخ انجام میگیرد. داروغه اصفهان در زمان غیبت یا مرگ شاه وظیفه اداره پایتخت را نیز بر عهده داشته است.
در این مورد اسکندربیگ ترکمان در ذیل عالم آرای عباسی مینویسد: «بعد از مرگ شاه عباس اول و رسیدن خبر آن به اصفهان، داروغه شهر خسرو میرزا برادر بکراتخان از سلاطین زادههای گرجستان دستور داد که جهت رفع مفاسد ملک و استقامت رعیت و حسن اخلاص و صلاح دولت به جهت رفع مفاسد ملک آرامش خلق آن شهر معظم که مقر سلطنت و محل اجتماع طبقات مردم و مملو از طوایف مختلفه است جلوس همایون را عاجلا بر تعزیه و سوگواری آن مصیبت جانسوز اهم دانسته.»
در مورد محل اقامت و انجام وظیفه داروغه شاردن چنین مینویسد: «کاخ ساروتقی یکی از عمارات زیبای ایران بوده، ولی پس از مرگ وی سخت خراب شده است. این کاخ اکنون به فرمان شاه به مقر داروغهها یا حکام شهر اختصاص یافته است.» و درجایی دیگر مینویسد: «منزل گزمه باشی و زندان وی در ورودی محله کوچه شام آلود در دشت واقع است، چون حکومت شهر به هنگام شب در ایران با صاحب منصب مزبور و قضاوت و حکومت درباره حوادث سیاسی با وی باشد.»
داروغه اصفهان مسوول حفظ نظم و آرامش پایتخت بود. داروغه تخطی از قوانین را مورد تعقیب قرار میداد و متخطیها را با جریمه نقدی و بعضا با توقیف و حبس مجازات میکرد؛ او حتی به تشخیص و قضاوت خود میتوانست کسی را محکوم به اعدام کند. شغل او درباری نبود بلکه اداری بود و این شغل اداری برای متصدی آن ثروت و حشمت بسیار فراهم میآورد.
در مورد وظایف حاکم پایتخت یعنی داروغه، اصفهان، مولف تذکرهالملوک ذیل داروغه مینویسد: «مشارالیه جزو دیوان بیگی است و شغل وی آن است که اصل شهر و خارج شهر را محافظت کند هیچکس مرتکب خلاف حساب و ظلم و نزاعی نگردد و امور خلاف شرع و فحشا و شراب و قمار و سایر امور نامشروع را قدغن نماید که کسی متوجه آن نشود و هرگاه متوجه آن گردد او را تنبیه و از آن عمل منع و فراخور تقصیر، جریمه از گناه کاران بازیافت نماید.»
واژه داروغه از ریشه مغولی «اعمال فشار کردن، داغ زدن» گرفته شده و در سلسله مراتب فئودالی مغول مورد استفاده قرار میگرفت. در ایران منصب داروغه هنگامی اهمیت یافت که در دوره تیموری، عنوان داروغه به حاکمان تعیین شده از سوی حکومت شهرهای بزرگ داده شد. با این حال در دوره صفوی کارکرد داروغه متفاوت شد. وظیفه وی حفاظت شهر از بینظمی و هرگونه تهدیدهای امنیتی بود. در دوره صفوی معمولا داروغه تشکیلات انتظامی بازار را تحت حوزه قضایی دیوان بیگی اداره میکرد.
داروغه مستقیما مسوول امنیت بازار در طول شبانهروز بود. کسبه و پیشهوران اجرتی را بهطور منظم به داروغه میپرداختند، تا در مقابل مغازههای آنها را از دزدی محافظت کند. در اصفهان داروغه عهدهدار مخصوص نامنویسی حرفههایی بود که مشمول بیگاری برای دربار سلطان میشدند. داروغه مقام پردرآمدی داشت. داروغه اصفهان چهارصد تومان مواجب منظم داشت و مقادیر زیادی را نیز از اجرتهای مرسوم و ستاندنهای غیرقانونی بهدست میآورد.
وظایف و حوزه اختیارات داروغه را میتوان چنین خلاصه کرد:
۱) اجرای امور انتظامی و نظارت بر حسن اجرای قوانین و مقررات.
۲) نظارت بر سربازان محلی و عهدهداری منصب ریاست قشون.
۳) قضاوت و رسیدگی به دعاوی و حتی صدور حکم اعدام برای مجرمین.
۴) اداره امور پایتخت در حد فاصل فوت شاه تا جلوس شاه جدید.
۵) مسوولیت جمعآوری مالیات سال نو و تحویل آن به پادشاه در اصفهان.
۶) شرکت در مجالس مشورتی دربار در مواقع مورد لزوم.
۷) محافظت و مراقبت از اماکن و خانههای فحشا.
۸) استقبال از سفرای خارجی.
اسامی برخی از داروغههای شهر اصفهان در منابع ذکر شدهاند و بیشتر آنها گرجی بودند. رستمخان از شاهزادگان ولایت گرجستان و برادر بکراتخان والی گرجستان بود. وی داروغه منصوبی از طرف شاه عباس اول بود. اگرچه آغاز حکومت او برای اصفهان نوشته شده است لیکن در سال ۱۰۳۵ ه.ق او داروغه اصفهان بود. میرقاسم بیگ از طرف رستمخان (داروغه قبلی اصفهان) به این سمت منصوب شده بود.
سال انتصاب وی به این سمت مشخص نیست ولی اولین باری که از او ذکری در منابع میرود مربوط به سال ۱۰۴۷ ه ق در کتاب خلد برین است. در این سال جنگ خونین داخلی شهر اصفهان بین هندیان و فرنگیان روی میدهد که بر اثر آن عدهای کشته میشوند بنابراین جهت رفع غائله، میرقاسم بیگ از طرف شاه مامور رسیدگی میگردد.
بعد از عزل میرقاسم بیگ درسال ۱۰۵۵ ه. ق شاهعباس دوم از رستمخان والی گرجستان خواست که شخص دیگری را به جای او داروغه اصفهان کند و او هم والی گرجستان پارسدان بیگ گرجی را تعیین نمود ولی بهواسطه اینکه وی مسلمان نبود شاه از والی گرجستان خواست که او یا مسلمان شود یا شخص دیگری را جهت این سمت معرفی نماید «چون حکومت و تسلط مخالف ملت بر اهل اسلام در آیین شریعتپروری همایون ما به هیچوجه جایز نیست» با این شرط شاه پارسدان بیگ دین اسلام اختیار کرد و به سمت داروغگی اصفهان منصوب شد ولی بهواسطه بیتجربگی و دخالت اطرافیان در امور و آزار و اذیت اهالی اصفهان و شکایت مردم، شاه او را معزول نمود و از والی گرجستان رستمخان خواست تا شخص دیگری را جهت این سمت نامزد نماید.
منبع: مرضیه دری، «بررسی مقامات اداری شهر اصفهان در دوره صفوی»،تاریخ روایی، ۱۳۹۶.