«افلاطون» فیلسوف عدالت و جمهوریت
هنگامی که افلاطون به آتن بازگشت ۴۰ سال داشت. در این زمان بود که مدرسه معروفش را به نام آکادمی تاسیس کرد. این مدرسه را میتوان اولین دانشگاه محسوب کرد که در آن دروسی نظیر فلسفه ریاضیات و نجوم تدریس میشد. مهمترین و در عین حال کاملترین اثر افلاطون کتاب «جمهوریت» است.
او در این کتاب درباره مسائل فلسفی مختلفی سخن رانده است از اخلاق گرفته تا سیاست و هنرو تربیت و مابعدالطبیعه. با مطالعه نوشتههای افلاطون میتوان به سیر افکار او پی برد. کتب وی را میتوانیم براساس دورهای از زندگی که افلاطون اقدام به نگارش آن کرده است به سه دسته تقسیمبندی کنیم.
دسته اول کتب و رسالاتی هستند که در دوران جوانی او نگاشته شدهاند. نوشتههای این دوران اکثرا دیالوگهایی بدون نتیجهگیری هستند. سمت و سوی نوشتههای این دوران مربوط به فعالیتهای تربیتی است. آثار دوره میانسالی برخلاف دوره جوانی حاوی دیالوگهایی با نتیجهگیری است.
درآثار این دوره است که مسائل اساسی فلسفه افلاطون نظیر ایده و مُثُل مطرح میشود. اثر برجسته افلاطون در این دوره جمهوریت است. و بالاخره آثار دوران کهولت افلاطون که میتوان آنها را آثار دوران پختگی و اصلاح آثار قبلی دانست.
برای مثال از آثار این دوره میتوان به قانون و نوامیس اشاره کرد. افلاطون در فلسفه راه استادش سقراط را دنبال کرد. به این معنا که دغدغه اصلی او انسان بود و از فلاسفه طبیعی دور شد. او قسمت زیادی از تلاش خود را معطوف به حل مسائلی نظیر اخلاق، حق و عدالت کرد.
او در جمهوریت مباحثه سقراط و شخص جدلی را به تصویر میکشد که سقراط و آن شخص درباره و معنا و مفهوم عدالت بحث میکنند. سقراط آن شخص را به تعریف کردن مفهوم عدالت وامی دارد که در نهایت آن شخص مجبور میشود بگوید: حق در قدرت است و عدالت در نفع قوی تر.
سپس وی از سقراط میخواهد که او نیز تعریفش را ارائه دهد که سقراط به نوعی از ارائه تعریف طفره میرود و چنین پاسخ میدهد که عدالت نوعی رابطه سالم بین افراد در اجتماع است. بنابراین مطالعه آن بهعنوان بخشی از جامعه و اجتماع راحت تر است.