سرنوشت مستشاران سوئدی در نظمیه ایران
در قدم اول به تربیت علمی افسران و افراد شهربانی پرداختند، آنگاه امور نظامی تهران را بین ۱۰ کلانتری تقسیم کردند. وستداهل خود ریاست نظمیه را عهدهدار شد، برگداهل ریاست آگاهی را و وارفاس ریاست پلیس را برعهده گرفتند. این سه یکسال با هم کار کردند و چون اختلاف نظری میان آنها پیدا شد، وارفاس کنارهگرفت و از ایران رفت.
وستداهل برای تکمیل کادر همکاران خود، مسافرتی به سوئد کرد و افرادی را برای تشکیل نظمیه ایران انتخاب کرد و با خود آورد. این افراد اریکسن (پاسبان)، اشتولبرک (زندانبان)، شوبرگ (پاسبان)، فوکل کلو (مامور آتشنشانی)، ماموازل (صندوقدار)، بیورلینگ (پاسبان) و شخص دیگر به نام برونیکوفسکی بودند. بنابر اشکالاتی که قرارداد ۱۹۰۷ در مورد استخدام مستشاران خارجی برای ایران پیش آورده بود، استخدام هیات مستشاران سوئدی باید با موافقت روس و انگلیس صورت میگرفت.
در ابتدا دولتین موافقت کرده بودند که این مستشاران فقط در تهران خدمت کنند و حق دخالت در نظمیههای ولایات را نداشته باشند؛ زیرا در تبریز صاحبمنصبان روسی در کار نظمیه مداخله داشتند و در سایر ولایات شمالی هم ماموران دولتی با رضایت قنسولگریهای روسیه وظایف خویش را انجام میدادند.
وستداهل پس از آنکه تشکیلات شهربانی تهران را مرتب کرد، توانست رضایت دولتین را برای تاسیس نظمیه به ریاست صاحبمنصبان سوئدی در قزوین و رشت و مشهد و تبریز جلب کند. ریاست نظمیه قزوین با بیورلینگ بودو رشت با استالبرگ یا اشتولبرگ و مشهد با شوبرگ و تبریز با فوگل کلو بود.
در تهران سوئدیها نقشه جداگانهای از حوزه کلانتریها تهیه کردند و مناطق گشت پاسبانها و خط سیر آنها را با خطوط مخصوص علامتگذاری و نقشههای مزبور را در هر کلانتری نصب کردند. نظامنامه صحیح و کاملی از روی تشکیلات نظمیه ممالک اروپایی و احتمالا کشور خودشان برای نظمیه ایران نوشتند و بلافاصله به موقع به اجرا گذاشتند.
این نظامنامه ناظر بر قسمتهای عمده شهربانی از قبیل قواعد عمومی، نظامنامه محبس، نظامنامه روسا و ماموران نظمیه، احکام و دستورالعملهای اداره نظمیه، نظامنامه تردد عمومی و وسایل نقلیه، نظامنامه خیابانها و معابر عمومی، نظامنامه اتومبیلها، ترتیب حمل اسلحه، امور خلاف و مجازات آنها، قانون سجل احوال و جلوگیری از ولگردی و تکدی بود.
نظر اصلی وستداهل این بود که تقسیمات جدید شهر، درجهبندی کارمندان و کارکنان نظمیه، حقوق و وظایف آنها، نظم خیابانها و معابر، عبور و مرور وسائط نقلیه و از همه مهمتر عدم دخالت ماموران نظمیه در امور حقوقی که اختصاص به دادگستری دارد، رعایت شود.
از این جهت دوره خدمت سوئدیها و ریاست وستداهل دوره حسن اداره نظمیه بود؛ زیرا او مردی مطلع و فاضل بود و در امور پلیسی و بلکه حقوقی تجربه و آزمودگی داشت و مهمتر از همه نسبت به ایران حسن ظن داشت و با صداقت و درستی انجام وظیفه میکرد و زیر بار سفارش متنفذین نمیرفت و بدون مجوز قانونی در هیچ کاری مداخله نمیکرد.
در طول جنگ بینالملل اول وستداهل و همکاران سوئدی او در ظاهر بیطرف بودند؛ اما رابطه صمیمانهای با سفارت روسیه داشتند و مورد اعتماد کامل دیپلماتها و نظامیان روسیه تزاری بودند و این خود وسیلهای بود که بتوانند نظمیه را بدون دردسر و آشوب اداره کنند.
اما حضور این مستشاران چندان با دوام نبود و در نهایت کارشکنیها موجب اخراج آنان شد. این مستشاران مدت ۱۰ سال و چهارماه در ایران مشغول بهکار بودند و در این مدت موفق شدند شالوده صحیحی برای نظمیه ایران بنا کنند و چون توسعه قدرتهای داخلی مستلزم نفوذ در نظمیه بود برای این کار نخست عدهای از صاحبمنصبان نظمیه را که تحتنظر صاحبمنصبان سوئدی تربیت شده بودند از نظمیه به قزاقخانه منتقل کردند و بهجای آنها عدهای از صاحبمنصبان قزاق را به نظمیه فرستادند؛ اما چون تشکیلات نظمیه سوئدیها بنیان استواری داشت از این راه نفوذی حاصل نشد.
پس به رئیس دولت وقت (قوامالسلطنه) رسما پیشنهاد شد که تشکیلات نظمیه به قزاقخانه ضمیمه و توسط حاکم نظامی تهران اداره شود. رئیسالوزرا با این پیشنهاد موافقت نکرد و کابینه بعدی هم که به ریاست مشیرالدوله تشکیل شد، همین سیره را تعقیب کرد. برای بهدست آوردن بهانه یکی دوبار بازدیدهایی از نظمیه بهعمل آمد و ایرادهایی از لحاظ رعایت ادب نظامی از وستداهل گرفته شد؛ ولی او با اخلاق اروپایی خود هربار پاسخی داد.
بهدنبال این جریان دو سه فقره قتل و بینظمی در تهران اتفاق افتاد و بالاخره در تاریخ یکشنبه ۷ جمادیالاولی ۱۳۴۲ دستور داده شد که کمیسیونی مرکب از سرهنگ محمد درگاهی رئیس دژبان تهران و دو تن دیگر در اداره نظمیه تشکیل شود و بهکارها و محاسبات سهساله این اداره رسیدگی شود. دوازده روز بعد روزنامهها نوشتند که محاسبات نظمیه مغشوش بوده و در آن اداره حیف و میلهایی شده است.
درحالیکه به شهادت یکی از افسران شهربانی (سرهنگ پاشالواء مختاری) انتشاراتی که در مورد سوئدیها وجود داشت، به وستداهل نمیچسبید. متعاقب آن روزنامههای طرفدار قدرت وقت تقاضا کردند که نظمیه به دست مرد کاردانی داده شود.
به این ترتیب در تاریخ ۲۹ جمادیالاولی ۱۳۴۲ وستداهل و همکارانش از مقام خود معزول شدند و سرهنگ درگاهی بهجای وستداهل منصوب شد. تا این موقع ادارات نظمیه ولایات تحت نظر حکام بود که درگاهی همه را تابع مرکز نظمیه تهران قرار داد و از آن پس امور نظمیه به کلی دگرگون شد.
منبع: حسین محبوبیاردکانی، تاریخ موسسات تمدنی جدید در ایران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۰.