کارگاههای پوشاک در ایران قرنهای چهارم و پنجم
عاملانی که در این کارگاهها کار میکردند، در مقابل کارشان شهریه و بیستگانی دریافت میکردند. ابن حوقل از وجود چنین کارگاههایی در کازرون، شوشتر، شوش، جهرم و بم سخن گفته است. کارگاههایی که به وسیله وزیران و دولتمردان احداث شده بود.
در بعضی مواقع وزیران سرپرستی بیتالطراز را برعهده داشتند. مثلا شریفالفرج خزانهدار سلطان ابراهیم غزنوی از اینگونه افراد بوده است و مولف کتاب «آدابالحرب و الشجاعه» به این نکته اشاره میکند که سرپرستی اوقاف یمینی و سرای ضرب و طراز را هم او داشته است. کالاهای تولید شده در این کارگاهها بهوسیله تجار و سوداگران به شهرهای دیگر ارسال میشد.
کارگاههایی که متعلق به مردم بودند که با تولید کالا به امرار معاش میپرداختند. در برخی از کارگاههای نساجی، زنان در کنار مردان بهکار میپرداختند. پیشرفت صنعت نساجی در بعضی از شهرها باعث میشد که امکان بافت پارچهای به تقلید از الگو و نوع پارچه مشهور در شهر دیگر انجام گیرد.
در دوره آلبویه دوک نخ، چرخ نخریسی و دستگاه بافندگی مهمترین ابزارهای بافت بودند. ابن مسکویه به چرخ نخریسی در یکی از شهرهای عصر آل بویه اشاره دارد که نشان دهنده کارآیی این دستگاه است. این دستگاه در دورههای بعد با پیشرفتهای فنی همراه بوده است. مثلا تکامل رکابهای مخصوص بالا و پایین بردن متناوب تارها با حرکات پا توانایی بافنده را به مقدار زیاد افزایش میداد. در این دورهها دستگاههای رکابدار به فراوانی وجود داشت.
کیفیت نقش پارچهها کمک ارزندهای به شناخت دستگاههای بافندگی در این دوره میکند. با دستگاه دو رکاب و دو تارکش میشد پارچههای ساده و راهراه یا به عبارتی نقشهای هندسی بافت، اما طرحهای تزئینی و بافت پارچههایی با نقوش جانوری و گیاهی با دستگاههایی با رکابهای بیشتر امکانپذیر بود. بافت چنین پارچههایی نیاز به دستگاهی به نام چلهکش داشت.
بافندگان در این دوره دستگاههای نقش بندی را تکمیل کردند و در کارگاههای طرازبافی بهکار گرفتند. پارچهها بعد از اتمام بافت در معرض فروش قرار میگرفتند. پارچههای پشمی را زیر فشار قرار میدادند تا پر و ضخیم شوند، اما پارچههای کتانی را میکوبیدند تا سطح آن بهبود یابد.
پس از کوبیدن و شستن، پارچهها را در هوای آزاد میگذاشتند تا خشک شوند. کار رنگرزی پارچههای پشمی و کتانی را قصار (شوینده) انجام میداد. در تولید انواع پارچه چندین صنف فعالیت میکردند. مثلا حرفههایی چون رنگرز، کوبنده، نخریس نیز در کار تولید پارچه شراکت داشتند، اما در ارتباط با ابزارهای ابریشم بافی میتوان به چگونگی ساخت آن در دوره، سلاجقه شناخت حاصل نمود. این شناخت را میتوان از نمونه پارچههای ابریشمی که اخیرا در ری پیدا شده به خوبی حاصل کرد. شهرری یکی از مراکز مهم بافندگی در این دوره بود که با کشف دستگاه بافندگی این حرفه به اثبات رسیده است.
براساس کاوشهای علمی که در ویرانههای شهرری بهعمل آمده منسوجات این دوره در ترسیم و طرح و محکم بافی و زیبایی و ظرافت آن نشان از رشد ابزارهای بافندگی در این دوره دارد. مثلا رسم اشکال هندسی، کثیرالاضلاع، خطوط کوفی، تصاویر حیوانات و دایرههایی که در آنها نقش پرندگان و حیوانات رسم میشد دلیل بر اثبات گفته بالا است.
انواع حریر از قبیل دیبا، خز و پردههای گوناگون در آنجا تولید میشد. کارگاههای ابریشم بافی که بیشترین تولید را از آن خود کرده بودند، در شهرهای گرگان، طبرستان، مرو، آمل، نیشابور، دیلم، یزد، رامهرمز، شوش و اصفهان قرار داشت. پارچههای ابریشمی ساخت سرزمینهای اسلامی بهطور معمول نام امیر یا سلطان، محل کارگاه، نام مدیر کارگاه و سال تولید کالا را بر خود داشتند.
منبع: جهانبخش ثواقب، میترا روشنی، «بررسی صنعت نساجی ایران در سدههای چهارم و پنجم هجری»، پژوهشنامه تاریخ اجتماعی و اقتصادی، ۱۳۹۵.