او از چهرههای برجسته مکتب اتریشی تفکر اقتصادی شد و بیش از همه به خاطر کارهایش در زمینه «کنششناسی» (praxeology) یا دانش کنش و انتخاب انسان شناخته میشود. او دکترای خود در حقوق و اقتصاد را از دانشگاه وین در سال ۱۹۰۶ دریافت کرد. یکی از بهترین آثار او، «نظریه پول و اعتبار» بود که در سال ۱۹۱۲ منتشر شد و طی دو دهه بعدی به عنوان راهنمای پول و بانکداری مو رد استفاده قرار گرفت. در آن کتاب، میزس، نظریه اتریشی مطلوبیت نهایی را به پول نیز بسط میدهد.
میزس از سال ۱۹۱۳ تا ۱۹۳۴ علاوهبر اینکه اقتصاددان اتاق بازرگانی وین بود، در دانشگاه این شهر نیز بدون حقوق به تدریس ادامه میداد. در اتاق بازرگانی او مشاور اقتصادی ارشد دولت اتریش بود. میزس در سال ۱۹۳۴ به ژنو رفت و در آنجا تا سال ۱۹۴۰ که به نیویورک مهاجرت کرد، استاد موسسه آموزشی مطالعات بینالملل بود. او از سال ۱۹۴۵ تا ۱۹۶۹ که بازنشسته شد استاد میهمان دانشگاه نیویورک بود.
میزس در میان اقتصاددانهای لیبرال ایران نیز جایگاهی والا دارد تا جایی که میتوان اثرگذاری او را در آرای بسیاری از ایشان به وضوح دریافت اما چند کتاب مهم او هنوز به فارسی ترجمه و منتشر نشده است. از جمله آثار او که ترجمه شده میتوان به «ذهنیت ضدسرمایهداری» و «اندیشههای تاریخی و اقتصادی لودویگ فون میزس» اشاره کرد. «اندیشههای...» شامل چند مقاله از اقتصاددانهای مکتب اتریش و مقدمهای از پروفسور لورنس اس.ماس- یکی از شاگردان قدیمی فون میزس- است.
«اقتصاد پولی لودویگ فون میزس» اثر «لورنس اس.ماس»، «لودویگ فون میزس و نظریه سرمایه و بهره» به قلم «ایزرئیل ام.کرزنر»، «لودویگ فون میزس و محاسبه اقتصادی تحت حاکمیت سوسیالیسم» اثر «مرای ان. روتبارد»، «لودویگ فون میزس و توجیه نظام آزاد» به قلم «ویلیام بوم گارت»، «بحث انتقادی چهار مقاله» اثر «کارن آی. وان» و«سخنان پایانی فریتز مکلوپ» از جمله بخشهای این کتاب است.
دو محور اندیشهای میزس شامل مطالعه «اقتصاد پولی و تورم» و تفاوت بین اقتصاد دولتی و تجارت آزاد است. به گفته میزس پول به خاطر مطلوبیتش در ابتیاع دیگر کالاها مورد تقاضا است و نه به خاطر خودش و اینکه هر گسترش عرضه پولی، به استثنای عرضه مسکوکات، موجب ایجاد سیکلهای تجاری رونق و رکود میشود. میزس بیان کرد که بدون اقتصاد بازار هیچ سیستم قیمتگذاری کارآمدی وجود نخواهد داشت. چیزی که او برای دستیابی به یک تخصیص عقلانی کالاهای سرمایهای به بارآورترین استفادهشان لازم میدانست. از نظر او سوسیالیسم شکست میخورد چراکه بر تقاضا بدون قیمتها قابل محاسبه نیست.
این بحث از سوی دیگر پیروان مکتب اتریش مثل فون هایک به صورت مفصل و مبسوط پرورده شد. میزس در جستار «دخالتگری، یک تحلیل اقتصادی، ۱۹۴۱» چنین مینویسد: «واژگان معمول زبان سیاسی احمقانه هستند. چپ چیست و راست چیست؟چرا هیتلر باید راست باشد و استالین، دوست موقت او، چپ؟چه کسی مرتجع است و چه کسی ترقیخواه؟ارتجاع در برابر یک سیاست نابخردانه محکوم نیست و پیشرفت به سوی آشوب ستودنی نیست.
هیچ چیز نباید تنها به خاطر آنکه جدید است، رادیکال است یا مد روز است پذیرفته شود. اگر دکترینی که راستکیش (Orthodox) بر آن ایستادگی میکند بیعیب و مستحکم باشد آنگاه ارتدوکسی (Orthodoxy) یک شر نیست. چه کسی ضد کارگر است؟آن کسانی که میخواهند کارگران را به سطح روسیه نزول دهند یا کسانی که برای کارگران استانداردهای سرمایهدارانه آمریکا را طلب میکنند؟چه کسانی ملیگرایند؟آن کسانی که میخواهند کشورشان را لگدمال چکمه نازیها کنند یا آن کسانی که کشورشان را مستقل میخواهند؟»
میزس دهم اکتبر ۱۹۷۳ در ۹۲ سالگی از جهان رفت.
تولید محتوای بخش «وب گردی» توسط این مجموعه صورت نگرفته و انتشار این مطلب به معنی تایید محتوای آن نیست.