«میلتون فریدمن»، متفکر مکتب پول
وی تحصیلات آکادمیک خود را در دانشگاه راتگرز نیوجرسی گذراند. در سال ۱۹۴۶ موفق به دریافت مدرک دکترای اقتصاد از دانشگاه کلمبیا شد. وی سپس روانه دانشگاه شیکاگو شد و در آنجا به مدت ۳۰ سال به فعالیتهای آکادمیک پرداخت. او را بهعنوان نماینده بزرگ پولگرایی یعنی انگاره اهمیت پول میشناسیم. گذار فریدمن از حد یک مخالف گمنام سنت جزمی حاکم اقتصادی به یک حامی پیشتاز در سنت جدید اقتصادی با سرعتی حیرتآور به وقوع پیوست. او تا اوایل دهه ۱۹۵۰ هنوز یک اقتصاددان آکادمیک به شمار میرفت که تا آن زمان فقط مقالات کوتاهی در زمینه نظریههای پولی تالیف کرده بود، اما تا اواخر دهه ۱۹۶۰ به مفسر پیشرو مکتب شیکاگو در تاریخ عقاید اقتصادی تبدیل شد. شهرت سریع او تا حدی مرهون شکست یکباره مکاتب اقتصادی رایج در دوران بعد از جنگ جهانی دوم بود. زیرا سیاستهای افزایش حجم پول که برای بهبود اقتصادی بعد از جنگ طراحی شده بودند، بهجای بازسازی منجر به تورم شدند. این رهاوردی بود که توجیه آن با نظریههای رایج اقتصادی در آن زمان دشوار بود. فریدمن با طرح این نظریه که افزایش قیمتها تا حدی نتیجه اجتنابناپذیر افزایش حجم پول در گردش است، به یک نوآوری در برابر تفکرات جزمی زمان خود دست زد.
یکی از دلایل عمده آوازه او اتخاذ روشهای تجربی بود و نه پژوهشهای مفصل ولی غیرکاربردی در مورد مقولات نظری و انتزاعی که صرفا مورد توجه سایر اقتصاددانها بود. آثار او توانست راهکارهای مفیدی را برای حل مشکلات اقتصادی ارائه دهد. یک نظریه وقتی معتبر تلقی میشود که فرضیههای مطرح شده در آن با تجربههای واقعی سازگاری داشته باشد. نمونه بارز این برداشت کتاب نظریه تابع هدف (۱۹۵۷ دانشگاه پرینستون) است که از آثار مهم فریدمن محسوب میشود. آثار فریدمن دامنه متنوعی از موضوعات بسیار فنی مانند مجله آماری راهنما برای تاریخ پولی آمریکا (۱۹۷۰) و روند پولی در آمریکا و انگلستان تا موضوعات بسیار عام را که سبک انتقادی و قدرتمندی دارند، دربرمیگیرد. کتاب سرمایه و آزادی (۱۹۶۲)، مجموعه مقالاتش در مجله نیوزویک با عنوان« اعتراض یک اقتصاددان» و «چیزی به نام ناهار رایگان وجود ندارد»، اثر دیگرش تحت عنوان «آزادی برای انتخاب» که حاصل مجموعه برنامههای تلویزیونی او در ۱۹۸۰ بود و اثر به شدت سیاسی «ظلم وضع موجود» در این طیف قرار میگیرند.
این آثار با مشاهداتی در مورد عملکرد فوقالعاده نظام بازار در تامین نیازهای افراد آغاز میشود. هیچکس نه کالایی میخرد و نه میفروشد مگر اینکه هر دو طرف مبادله در آن ذینفع باشند. بنابراین عملکرد روزمره بازار ابزاری مناسب برای افزایش رفاه انسان تلقی میشود. فریدمن طبق استدلال دیگر برنده جایزه نوبل، پروفسور هایک، در مقاله «آزادی انتخاب» بر نقش قابل توجه نظام قیمت در نشان دادن نقاط کمبود یا مازاد در بازار و در تصحیح این مازاد یا کمبود تاکید میورزد. گرچه یکی از مایههای فکری کتاب سرمایهداری و آزادی، تنوع، تعدیل سریع، نوآوری و مبانی تجربی بازار است ولی موضوع مهمتر مدنظر فریدمن این واقعیت بود که نظام مبادله اختیاری بهوسیله تمرکززدایی وسعت و تنوعش از تمرکز وسیع قدرت جلوگیری میکنند. قدرت سرمایهدار محدود است زیرا رقبا به سرعت میتوانند با ارائه خدمات بهتر به مصرفکننده، او را تضعیف کنند. انتقاد فریدمن به تمرکز قدرت رسمی، از او یک متفکر لیبرال ساخت. او در جستوجوی دولتی بود که با حمایت از ساختار قانون به مردم اجازه دهد بهطور اختیاری در محلی به نام بازار فعالیت کنند. بدینترتیب فریدمن کمک زیادی به نفوذ نگرش لیبرالیستی کلاسیکها در برخی از کشورهای غربی کرد.
کتاب اقتصاد مکتب پولی، حاوی گزیده سخنرانیها و مقالات فریدمن است که موسسه امور اقتصادی لندن در ۱۹۹۱ آن را منتشر کرد. این اثر به بیان دیدگاه فریدمن درخصوص سیاست پولی میپردازد. راهکاری که فریدمن برای کشورهای نفتخیز خاورمیانه جهت خروج از بنبست اقتصادی ارائه داد، توزیع درآمد نفت بهصورت سود سهام در بین مردم بود. به عبارت دیگر درآمد نفت در جهت تقویت خصوصیسازی هزینه و از سرازیر شدن آن به خزانه دولت جلوگیری شود. فریدمن در سراسر زندگی خود، همواره نقش یک منتقد را داشت و در عین حال توانایی خود را برای نقد و بررسی مسائل اقتصادی با ارائه آثار علمی اثبات کرد. آثار او موجب افول اسطوره اقتصاد کینزی شد. ابعاد حمله فکری او به مواضع کینزیها عبارتند از:
۱) بیان مجدد نظریه مقداری پول و آزمون آن.
۲) تاکید بر قدرت سیاسی پولی
۳) ابطال تفسیر سنتی بحران بزرگ دهه ۱۹۳۰ و ارائه راهکاری برای جلوگیری از وقوع مجدد آن در آینده.
۴) نقد منطق شیب نزولی منحنی فیلیپس براساس رابطه مبادله میان تورم و بیکاری و همچنین ثبات آن.
۵) کارآیی سیاستهای مالی برای دستیابی به اشتغال کامل
۶) حمایت از نظام سرمایهداری آزاد و بیان فلسفه آن براساس مقتضیات زمان خود
۷) اعتقاد به اینکه علم اقتصاد باید در برابر هرگونه معیار ارزشی، احساسی، ذهنی یا هنجاری بیطرف و تاثیرناپذیر باشد.
فریدمن در زمینه علوم اقتصادی، مجموعه گستردهای از نظریهها را طرح کرد و در معرض تجربه قرار داد. یک مورد روششناسانه که مفهومی حیاتی در فهم کارهای فریدمن قلمداد میشود، تاکید بر این نکته است که نظریههای اقتصادی را باید به واسطه قابلیتشان در پیشبینی وقایع واجد ارزش دانست، نه براساس پیچیده بودنشان. این امر، در متن برخی از عناصر اساسی استراتژی شناختهشدهای تحت عنوان «مکتب پولی» بهتر قابل فهم است. مکتبی که بهطور ناگسستنی با تفکر و شخصیت میلتون فریدمن در آمیخته است. فریدمن در ۱۶ نوامبر سال ۲۰۰۶ درگذشت.
تولید محتوای بخش «وب گردی» توسط این مجموعه صورت نگرفته و انتشار این مطلب به معنی تایید محتوای آن نیست.