وی تحصیلات آکادمیک خود را در دانشگاه راتگرز نیوجرسی به سرانجام رساند و در سال ۱۹۴۶ موفق به دریافت مدرک دکترای اقتصاد از دانشگاه کلمبیا شد. سپس روانه دانشگاه شیکاگو شد و در آنجا به مدت سی سال به فعالیتهای آکادمیک پرداخت.
فریدمن در سال ۱۹۶۲ کتاب «سرمایهداری و آزادی» را منتشر و در آن بر هرچه کمتر شدن نقش دولت در بازار آزاد، برای ایجاد آزادی سیاسی و اجتماعی تاکید کرد. او به نیکسون، رئیسجمهور آمریکا مشاوره اقتصادی میداد و در دوران ریاستجمهوری ریگان مشاور اقتصادی رئیسجمهور آمریکا شد. برخی رشد مستمر اقتصادی آمریکا در دهههای اخیر را مرهون ایدههای فریدمن میدانند.
فریدمن در سال ۱۹۷۶ موفق به دریافت جایزه نوبل اقتصاد شد. این جایزه به خاطر موفقیتهایش در زمینه تحلیل مصرف، تاریخ و نظریه عرضه پول و همچنین نمایش پیچیدگیهای سیاستهای اقتصادی ثباتسازی به وی اهدا شد. هفتهنامه اکونومیست (The Economist) از او بهعنوان «تاثیرگذارترین اقتصاددان نیمه دوم قرن بیستم... و حتی شاید تمامی آن» نام برده است.
نظریات اقتصادی
فریدمن، اولین اقتصاددانی بود که توانست نشان دهد برای کنترل تورم و جلوگیری از افزایش هزینه تولید منجر به رکود، متغیرهای پولی و حجم نقدینگی باید در تناسب با نرخ رشد اقتصادی قرار بگیرد. فریدمن همچنین نشان داد که مصرف تابعی از درآمد است و شهروندان بر اساس پیشبینی درازمدت درآمد خود، رفتارهای مصرفی خود را تنظیم میکنند.
بنابراین تغییرات مقطعی در درآمد، اثر فوری و جدی بر رفتار مصرفی آنها ندارد. فریدمن برخلاف بسیاری از اقتصاددانان پیش از خود معتقد بود که تورم، نهتنها بیکاری را کاهش نمیدهد بلکه باعث رکود نیز میشود. به نظر فریدمن، مهمترین عامل ایجاد تورم، رشد سریعتر حجم پول نسبت به مقدار واقعی تولید کالاها و خدمات است.
برخی از نظریات پولی میلتون فریدمن، در تقابل با نظریات جان مینارد کینز، اقتصاددان برجسته و سرشناس آمریکایی قرار دارد. با اینکه فریدمن عمیقا به نظام بازار آزاد معتقد و پایبند است و سیاستهای مداخلهجویانه کینزی را بهشدت مورد انتقاد قرار میدهد اما رویکرد کلان (Macro) به اقتصاد را که دستاورد بزرگ کینز است در کل میپذیرد. البته اقتصاد کلان فریدمن تفاوتهای اساسی با تحلیلهای کینزی دارد.
کینز فعالیتهای اقتصادی و سطح اشتغال را تابعی از تقاضای کل در جامعه میداند و معتقد است که دولت با سیاستهای مالی و پولی میتواند تقاضای کل را در جامعه مدیریت کرده و به سوی رونق و اشتغال کامل سوق دهد اما فریدمن تصور متفاوتی از اقتصاد کلان جامعه دارد و از اینرو سیاستهای کینزی را وافی به مقصود نمیداند.
فریدمن بر این رای است که مسائل اقتصادی عمدتا از جنبه عرضه یا تولید باید حل و فصل شود و با دستکاری در تقاضای کل بهخصوص وقتی که دولت به ابزارهای هزینهای و گسترش پولی متوسل میشود، مشکل رکود و بیکاری را نهتنها برطرف نمیکند، بلکه معضل تورم را نیز برآنها میافزاید.
فریدمن فرآیندهای تورمی ناشی از افزایش حجم پول را بزرگترین آفت اقتصادهای امروزی میداند که نتیجه آن افزایش وزن دولت در اقتصاد، بههم خوردن مکانیزم حقیقی قیمتهای نسبی، تخصیص غیربهینه منابع و در نتیجه رکود و ناکارآمدی کل فعالیتهای اقتصادی است.
با توجه به اینکه از دیدگاه فریدمن تورم همیشه و همهجا یک مساله پولی است میتوان پی برد که چرا وی و طرفداران وی به پولگرایان (Monetarists) یا اقتصاددانان پولگرا معروف شدهاند.
او همچنین در روششناسی علم اقتصاد، معتقد بود که اقتصاد تحصیلی عبارت است از «فراهم آوردن نظامی از تصمیمها که بتوان از آنها برای ارائه پیشبینیهای درست درباره نتایج هرگونه تغییری در اوضاع و احوال استفاده کرد؛ یعنی اقتصاد تحصیلی یک علم عینی مانند فیزیک است.» فریدمن بهترین راهکار برای کشورهای نفتخیز را اعطای سهام یکسان نفتی به هر فرد بالای ۲۱ سال میدانست که حق و مسوولیت یکسانی را برای همه ساکنان کشورهای نفتی ایجاد میکند.
نظریات سیاسی و اجتماعی
دیدگاه سیاسی فریدمن که خودش آن را لیبرال کلاسیک میداند، بر مزایای بازار و مضرات دخالت دولت تاکید میکند. این دیدگاه، دیدگاه محافظهکاران و آزادیخواهان آمریکایی را شکل میدهد. او پیوسته بر این باور بود که اگر سرمایهداری یا کاپیتالیسم یا آزادی اقتصادی، به کشورهایی که توسط دولتهای تمامیتخواه اداره میشود، شناسانده شود آزادی سیاسی به همراه خواهد داشت.
او همچنین در کتاب خود با نام سرمایهداری و آزادی از به حداقل رساندن نقش دولت در بازار آزاد دفاع کرده است تاجامعه بتواند به آزادیهای سیاسی و اجتماعی دست یابد. فریدمن به آزادی نهتنها در حوزه اقتصاد، بلکه در تمام حوزههای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی معتقد بود.
فریدمن همچنین در علم آمار، آزمون فریدمن را معرفی کرد. دهه ۱۹۸۰ اوج مقبولیت ایدههای فریدمن بود. نظرات او در مورد سیاستهای عرضه پول، مالیات و خصوصیسازی، سیاستهای دولتهای دنیا را تحتتاثیر قرار داد. به طور ویژه در زمان رونالد ریگان در آمریکا و مارگارت تاچر در انگلستان، از ایدههای اقتصادی او استفاده شد.
منابع: میلتون فریدمن، سرمایهداری و آزادی، ترجمه غلامرضا رشیدی، نشر نی، 1380
- مقاله «میلتون فریدمن که بود و چگونه میاندیشید؟، نوشته دکتر موسی غنینژاد
تولید محتوای بخش «وب گردی» توسط این مجموعه صورت نگرفته و انتشار این مطلب به معنی تایید محتوای آن نیست.