داگلاس نورث در سه زمینه علم اقتصاد نقش برجستهای ایفا کرده است. او روشهای آماری را برای مطالعه تاریخ اقتصادی بهکار گرفت و نقش نهادها را در تنظیم رفتار انسانی بررسی کرد و توضیح داد و همچنین کوشید تا نیروهای تاریخی موثر در فقر و ثروت اقتصادها را درک کند، البته این سه موضوع چندان هم از هم گسیخته نیستند، نورث رشد اقتصادی را با اتخاذ نهادهای درست توضیح داد و از تکنیکهای آماری برای آزمون نظریههای نهادی خود درباره علل رشد اقتصادی بهره جست.
تا اواخر قرن بیستم، تاریخ اقتصادی عمدتا رشتهای توصیفی در اقتصاد بود و از تحلیل آماری به دور بود. در نتیجه نورث و فوگل با مقاومت زیادی در کاربرد ریاضی و آمار در تاریخ اقتصادی روبه رو شدند. آنها معتقدند که تمامی کارها در زمینه تاریخ اقتصادی به پیشبینیهای آزمونپذیر و ابطالپذیری منجر میشود که میتوانند در مقابل گزینه فرضیه صفری که برخی عوامل را بیاهمیت میداند، مورد آزمون قرار گیرند. این اقدام مستلزم گردآوری دادههای تاریخی و بهکارگیری آنها با ابزارهای آماری بود. نورث در کارهای اول خود به بررسی نقش تجارت بین جنوب، شمال و غرب ایالات متحده در رشد اقتصادی این کشور پرداخت.
استدلال او چنین بود که پیشرفتهای حمل و نقل منجر به سه ناحیه اقتصادی متفاوت، ولی به هم وابسته شد. هر ناحیه دارای تخصص متفاوتی است، به طوری که منطقه جنوب به تولید کتان، شمال به مرکز مبادلات مالی و صنعتی و غرب به تولید محصولات غذایی و پوست حیوانات پرداخته است. علاوهبر این، هر ناحیه به کالاهای سایر نواحی وابسته است. آنگاه نورث برخی آزمایشهای کنترل شده را انجام داد. او این فرضیه را آزمون کرد که آیا تخصصی شدن مناطق منجر به رشد اقتصادی شده است یا اینکه تقسیم مناطق تاثیری در رشد نداشته است. او دریافت که هر سه منطقه تمایل به انقباض و انبساط اقتصادی باهم دارند. همچنین دریافت که رشد در هر منطقه منجر به تقاضا در مناطق دیگر میشود. نورث در سال ۱۹۷۷ دریافت که کلیومتریک(اقتصادسنجی تاریخی) میتواند توضیحات پیشنهادی درباره تغییرات تاریخی را بیازماید، اما هیچ توضیح جدیدی برای رشد اقتصادی ارائه نمیکند. بنابراین رویکرد دیگری مورد نیاز بود و او به مطالعه نهادها و قواعد اجتماعی پرداخت. نورث در سال ۱۹۹۰ نهادها را محدودیتهای ابداع شده توسط افراد معرفی کرد که بر رفتارهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی آنها اعمال میشود.
او نهادها را به دو دسته کلی رسمی و غیررسمی تقسیم کرد و سپس کوشید تا تاثیر این نهادها بر رفتار افراد و عملکرد اقتصادی را توضیح دهد. او همچنین دلایلی را که نهادهای خاص در زمانهای معینی از تاریخ پدیدار میشوند، توضیح داد. این یافتهها نورث را در زمره بنیانگذاران مکتب اقتصاد نونهادگرا قرار داد. اغلب اقتصاددانان، نهادها و قواعد اقتصادی را مفروض میگیرند، برای مثال بازار را مفروض میگیرند و چیزی درباره توسعه و تکامل آن بیان نمیکنند، اما نهادها بر عملکرد اقتصادی و هم بر بازار تاثیر میگذارند، زیرا نهادها درباره انسانها و نحوه تعامل آنها با هم و ساختاربندی دنیای آنها هستند. این نهادها بر هزینههای تولید کالا و توانایی فروش آنها و نرخهای رشد اقتصادی تاثیر میگذارند، از نظر نورث، نهادها به سه دلیل اهمیت دارند. نخست اینکه نهادها حقوق مالکیت و انگیزه اقتصادی ایجاد میکنند.
دوم، بدون بعضی توافقات درباره اینکه چه کسی مالک باشد، افراد تولید نمیکنند و تلاشی برای بهبود اوضاع اقتصادی خود به خرج نمیدهند. سوم، انگیزهها همراه با حقوق مالکیت منجر به کسب فناوریهای جدید و بهکارگیری روشهای تولید کارآتر میشوند.
زندگینامه
داگلاس نورث در تاریخ ۵ نوامبر ۱۹۲۰ در کمبریج در ایالت ماساچوست، به دنیا آمد. او بهدلیل شغل پدرش که در شرکت بیمه متلایف کار میکرد، در دوران کودکی در شهرهای بسیاری ازجمله کمبریج، اتاوا، لوزان، نیویورک و والینگفورد زندگی کرد. او در زمان جنگ جهانی دوم به ناوگان بازرگانی ایالات متحده پیوست و بهعنوان ناوبر مشغول بهکار شد و در مسیر سانفرانسیسکو و استرالیا به دریانوردی پرداخت. در این زمان، او اقتصاد میخواند و عکاسی میکرد. او در آخرین سال جنگ دریانوردی را در مدرسه خدمات افسری دریانوردی آلامدا آموخت و همواره بین اقتصاددان و عکاس شدن مردد بود.
تحصیلات
نورث در دانشگاه اشبری در اتاوا و مدرسه چوات در والینگفورد تحصیل کرد. او در دانشگاه هاروارد پذیرفته شد اما در همان زمان پدرش به عنوان رئیس شعبه متلایف در منطقه ساحل غربی منصوب شد، بنابراین نورث تصمیم گرفت به دانشگاه کالیفرنیا، برکلی برود. او در سال ۱۹۴۲ با مدرک لیسانس در علوم انسانی فارغالتحصیل شد. او تصمیم گرفت در رشته علوم سیاسی، فلسفه و اقتصاد ادامه تحصیل دهد. او برای دریافت مدرک دکترای اقتصاد دوباره به دانشگاه برکلی رفت. درس او در سال ۱۹۵۲ به پایان رسید و به عنوان استادیار در دانشگاه واشنگتن مشغول بهکار شد.
داگلاس نورث در سال ۱۹۶۰ به عنوان نویسنده با ژورنال تاریخ اقتصاد همکاری کرد. این مجله به موضوع کلیومتریک یا اقتصادسنجی تاریخی میپردازد. در دوره ۱۹۶۰-۱۹۸۳ استاد اقتصاد دانشگاه واشنگتن بود. او در سال ۱۹۸۳ عضو هیات علمی دانشگاه واشنگتن در سنت لوئیس شد و از سال ۱۹۸۴ تا ۱۹۹۰ بهعنوان مدیر مرکز اقتصاد سیاسی خدمت کرد.
او در سال ۱۹۹۱ اولین اقتصاددان رشته تاریخ اقتصاد نام گرفت که جایزه جان آر کامونز را دریافت کرد. نورث به عنوان کارشناس با پروژه اجماع کپنهاگ همکاری کرد و به دولتهای سراسر جهان مشاوره داد. او درحال حاضر به همراه جان جی والیس از دانشگاه مریلند و بری وینگاست از دانشگاه استنفورد مشغول تحقیق در مورد این مساله است که چگونه کشورها از «وضعیت طبیعی» خارج میشوند و وارد رشد اقتصادی بلندمدت میشوند. او متولی سازمان مردمنهاد«اقتصاددانان برای صلح و امنیت» است و همچنین مشاور ویژه سازمان غیرانتفاعی و غیردولتی ویپانی است که در زمینه کاهش فقر درمیان روستاییان فعالیت میکند. او هماکنون در دانشگاه واشنگتن سنت لوئیس مشغول تدریس است.
تولید محتوای بخش «وب گردی» توسط این مجموعه صورت نگرفته و انتشار این مطلب به معنی تایید محتوای آن نیست.