زوال اندیشه سیاسی در ایران

کدخبر: ۲۶۰۸
ارسطو رساله اخلاق نیکوماخوسی را چونان دیباچه‌ای بر سیاست نوشته است. رساله سیاست معلم اوّل، بر‌خلاف عمده رساله‌های او، در آغاز دوره اسلامی، به زبان عربی ترجمه نشد.

با توجه به پیوندی که ارسطو میان این رساله و اخلاق نیکوماخوسی برقرار کرده بود، در دسترس نبودن رساله نخست در میزان فهم «اغراض» رساله دوم بی‌تاثیر نبود. در واقع، از نظر ارسطو، در قلمرو عمل، به تعبیری که شیخ‌الرئیس به مناسبت دیگری آورده، سیاست «دانش برین» به شمار می‌آمد و اخلاق - به‌گونه‌ای که در دو رساله معلم اول تدوین شده است- دیباچه‌ای بر سیاست بود. تاکید ارسطو بر اینکه اخلاق دیباچه‌ای بر سیاست است، از این حیث اهمیت دارد که «علم برینِ» قلمرو عمل که در زبان فارسی از آن به سیاست تعبیر کرده‌اند، دانش مناسبات شهروندی است.

بنابراین، اخلاق دیباچه این مناسبات شهروندی نیز باید اخلاق شهروندی - یا به تعبیری که در فصل مربوط به مسکویه رازی خواهیم گفت، «اخلاق مدنی»- است. از این رو، فهم «اغراض» ارسطو در رساله اخلاق، برابر نظر معلم اول، وابسته به فهم سیاست او بود. اگرچه در عصر زرین فرهنگ ایران دریافتی از «اخلاق مدنی» بر پایه ترجمه‌ای از اخلاق نیکوماخوسی وجود داشت، اما با مرگ ابوعلی مسکویه رازی این اخلاق مدنی جای خود را به اخلاق شرعی-زاهدانه‌ای داد که امام محمد غزالی از نخستین تدوین‌کنندگان آن بود.

ارسطو، از همان آغاز بحث درباره پیوند اخلاق و سیاست این پرسش بنیادین را مطرح می‌کند که بحث درباره خیر برین در قلمرو کدام دانش قرار می‌گیرد؟ «می‌توان این نکته را پذیرفت که خیر برین موضوع بارزترین علم برین و سامان‌بخش است و چنین به نظر می‌رسد که این علم همان سیاست باشد؛ زیرا سیاست معلوم می‌دارد که در میان دانش‌ها، کدام‌یک از آنها در شهر ضروری است و هر گروه از شهروندان کدام دانش‌ها را باید فرا گیرند و مطالعه آن دانش‌ها تا چه اندازه ضروری خواهد بود. حتی ارجمندترین فنون، همچون فرماندهی جنگی، تدبیر منزل و خطابه، به سیاست وابسته‌اند. اما چون سیاست از دانش‌های عملی دیگر سود می‌جوید و افزون بر این سیاست درباره آنچه باید کرد و نباید کرد، قانون می‌گذارد، غایت این دانش غایت‌های دیگر دانش‌ها را نیز شامل می‌شود؛ نتیجه اینکه غایت سیاست، همان خیر ویژه انسان است. بنابراین، حتی اگر خیر فرد و خیر شهر یگانه باشد، به‌دست آوردن خیر شهر و پاسداری از آن، آشکارا، کوششی ارجمندتر است. این خیر را فارابی سعادت εὐδαιμονία می‌نامد که به معنای زندگی خوب و توأم با موفقیت است. اگر چه این سعادت در نخستین نگاه در زندگی فردی تحقّق پیدا می‌کند، زیرا زندگی سعادتمندانه جز با عمل به فضیلت امکان‌پذیر نیست، اما جایگاه راستین آن در شهر و مناسبات شهروندی -یا «مدنی»، در عرف فیلسوفان دوره اسلامی - است.

پانوشت:

اصطلاح «علم برین» یا «علم پیشین» را ابن‌سینا در قیاس با

 

«علم طبیعی و علم زیرین» به‌جای مابعدالطبیعه آورده است.

ابوعلی سینا، «الهیات»، دانشنامه علائی، ص ۳.)

 

منبع:

 زوال اندیشه سیاسی، دکتر جواد طباطبایی

انتشارات مینوی خرد، صص ۱۱۸-۱۱۶