شرح مختصری از کتاب روزنامه میرزا محمد کلانتر فارس
میرزا محمد که ثروت فراوانی در دوره وکیل اندوخته بود، همواره نگران از دست دادن املاک و زمینها و ثروت خویش بوده است. در سال ۱۱۹۶ با فتح شیراز توسط علیمرادخان زند او نیز به همراه بزرگان فارس محترمانه به اصفهان تبعید شد و در سال۱۱۹۹ در اصفهان بود، که آقامحمدخان قاجار به قصد آن شهر از طهران حرکت کرد. جعفرخان زند با قشون و بسیاری از امرا و ایلات به سرعت بهسوی شیراز فرار کرد و میرزامحمد فرصت بازگشت به فارس را نیافت.
آقامحمدخان که برای اولین بار به اصفهان دست یافته بود مدتی در آن شهر توقف کرد و کمی بعد میرزا را نیز در رکاب خود به طهران برد. هرچند آقامحمدخان نیز چندان بر او سخت نگرفت اما در جای جای این کتاب از نیش و کنایه و بدگویی او در امان نیست. میرزامحمد درصدد کسب اجازه از آقامحمدخان و مرخص شدن برای رفتن به عتبات عالیات بود، اما گویا موفق به این امر نشد.
سال بعد در۱۲۰۰ یا ۱۲۰۱هجری
میرزامحمدکلانترفارس در طهران در غربت و دلتنگی درگذشت. او گویا این کتاب را در همان ایام اقامت طهران نوشته و بسیار از سرنوشتش ناراحت بوده و گله و شکوه فراوان از روزگار داشته است. روزنامه میرزامحمد البته به معنای اصلی روزنامه و شرح خاطرات روزانه نیست و مطالب پراکندهای که به ذهن و قلم او آمده است جسته و گریخته، البته با توالی زمانی تقریبا صحیح نقل شده است.
میرزامحمد که به قول خودش بسیار بد زبان و تندخو و هرزهگو بوده، ناسزاها و بدگوییهای فراوان نسبت به آقامحمدخان و جعفرخان زند و نیز سایر رقیبان و مخالفان خود بیان کرده است. با این حال زبان و قلم او از اشارات و کنایات ادبی و اشعار و ابیات مناسب حال هم خالی نیست. او توصیفاتی دقیق و عینی از کریم خان وکیل دارد و خصائل او را در سراسر خاطرات خویش ستایش میکند. این کتاب یکی از مهمترین منابع در شناخت کریمخانزند، از نگاه یک شاهد عینی است.
مجموعا این کتاب تصویر روشن و جالبی از آن دوران و مناسبات حاکم بر دربار زندیه بهدست میدهد و از خلال خاطرات شخصی نویسنده به بعضی وقایع تاریخی و مسائل اقتصادی از درون و از زاویه دید بزرگان آن دوران پی میبریم. همچنین در این کتاب تصویر دقیقی از رفاه و آرامش و آسایش دوره وکیل در زمانهای پر از بحران و جنگ و ستیز دیده میشود.
پس از میرزامحمد، در بحبوحه جنگهای جانشینان زندیه و آقامحمدخان قاجار، از طرف جعفرخان زند حاجی ابراهیم شیرازی به منصب کلانتری فارس گماشته شد. او بعدها در انتقال قدرت از زندیه به قاجاریه نقش مهمی داشت و سرانجام در ۱۲۱۵. ق به دستور فتحعلیشاه به قتل رسید.
از اشاراتی که در کتاب وجود دارد روشن است که میرزا محمد به نوعی حق پدری و معلمی بر حاجی ابراهیم داشته و بین آنها روابط خوبی حاکم بوده است. به نظر میرسد حاجی ابراهیم مراتب ترقی را ابتدا در دستگاه میرزامحمد طی کرده است.
مجموعا این کتاب همچنانکه در حوزه تاریخ حائز اهمیت است در زمینه جامعهشناسی و نیز مطالعه و مقایسه ادبیات رسمی و عامیانه آن دوران نیز شایسته توجه است.