آخرین اخبار چای

  • در ۱۲۹۶ق/ ۱۸۷۹م هنگامی که ناصرالدین شاه قاجار از دومین سفر خود به فرنگ بازمی‌گشت، در سن پترزبورگ روسیه، بنابر تقاضای سفیر کبیر وقت ژاپن در آنجا، بویو انوموتو (Buyo Enomoto) او را به حضور پذیرفت و بعد از صحبت‌های سفیر ژاپن، شاه قاجار علاقه خود را به گشایش مناسبات سیاسی - بازرگانی با ژاپن ابراز کرد. به دنبال این دیدار، مذاکرات دیگری نیز میان مقامات دو کشور صورت گرفت و آنها درباره ایجاد پیمانی…

  • ناصرالدین شاه قاجار را به عنوان یکی از خوش گذران‌ترین پادشاهان تاریخ می‌شناسیم که در مدت سلطنت ۵۰ ساله‌اش تا توانست به گشت و گذار و سفر پرداخت. دخل‌و‌خرج این سفرها چگونه بود؟ در اینجا یک سند از هزینه‌های صرف شده در یکی از اردوهای ناصرالدین شاه موسوم به اردوی کجور را بررسی می‌کنیم. ‌سند زیر، نمونه‌‌ای از یک قبض یا رسید در دوره قاجار است که برای بخشی از مایحتاج و مخارج صرف شده در یک اردوی شاهانه…

  • پس از سقوط دولت مصدق، کابینه زاهدی انجمن بازرگانان، اصناف و پیشه‌وران را غیرقانونی شناخت و طبق قانون جدید اتاق مصوب ۷دی‌ماه ۱۳۳۳ انتخابات اتاق به صورت تک‌مرحله‌ای در اختیار بازرگانان قرار گرفت.

  • یکی از آثار و نتایج رشد سریع بازرگانی خارجی، رونق کالاهای فرنگی و اشتیاق مردم کشور به مصرف این کالاها و به‌خصوص قماش منچستر بود که ظاهری بهتر و بهایی ارزان تر از قماش وطنی داشت و همچنین قند و شکر و چای بود. اعتمادالسلطنه در ضمن بیان حوادث و وقایع چهل سال نخستین سلطنت ناصرالدین شاه تحت عنوان «رواج تام و شیاع عام مال‌التجاره فرنگ در ایران» می‌گوید: «کسانی که در این سنوات مال‌التجاره همه بازرگانان…

  • مردم یزد هنوز با شگفتی به فرنگی‌ها می‌نگرند، چه با اینکه یزد و کرمان از حیث بزرگی قابل‌توجه هستند ولی به واسطه طولانی بودن راه و ناراحتی‌های جاده ملال‌آور صحرایی، فرنگی‌ها زیاد به این دو شهر مسافرت نمی‌کنند. در حقیقت در اغلب شهرها، غیر از تهران، قدری با سوءظن به اشخاص غریب می‌نگرند. اکنون در تهران هرگاه یک فرد فرنگی در بازار آهسته گام بردارد، یا درصدد تهیه پرده نقاشی از گوشه‌ای از آن برآید،…

  • سیدمحمد گرامی، موسس شرکت گلستان، در اوایل سلطنت رضاشاه در شهرستان یزد به دنیا آمد. دوره کودکی وی با کار در کنار مادر و جدایی از پدر-به دلیل انتخاب همسر دوم- با درس خواندن و شاگردی در مغازه سپری شد.

  • سه‌شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۳۴ – سر ظهر- ماشگین دیروز صبح ساعت نه‌ونیم با برادرم و "مهدی" از تهران به قصد "بلوک زهرا" راه افتادیم. خواهرزاده ها "قدسی" و "طیبه" را درین سفر خواهم دید و اگر هم فرصت دست بدهد، یادداشت های مربوط به "تاتی" را تکمیل خواهم کرد. قرار بود گزارش کارهای بعد از آمدن "سیمین" را یادداشت کنم که ماند و از سفر که برگشتم، خواهم نوشت. این سفر خودش مشغولیاتی خواهد داشت.