صنعتگر آلمانی طرفدار مشروطهخواهان
در این دوران، زیباترین نمونههای معماری صنعتی با سبکهایی متفاوت، در ایران شکل گرفت؛ همچون سبک سنتی با کارخانههایی نظیر هراتی و درخشان، اقبال و سایر کارخانجات یزد، سبک مدرن- سنتی اروپایی با کارخانجاتی همچون هوختیف در لاهیجان و کارخانه چای گلستان، سبک تلفیق ایدههای مدرن - سنتی مکتب اصفهان در کارخانجاتی هم چون ریسباف، دخانیات، صنایع پشم و نخریسی قیصریه قم، سبک صنعتی آغازین در بناهایی نظیر کارخانه قند کهریزک، کارخانه آرد صادق اف در نزدیکی قزوین، کارخانه چرم خسروی تبریز، سبک راسیونالیستی سیمان شهر ری و...که شهر «اصفهان» یعنی «منچستر ایران» از این مواهب بیشتر بهره جست. به عبارت دیگر، این بناها از نظر ترکیب کلی، برگرفته از معماری صنعتی کشورهای زادگاه این سبک و از نظر تزئینات تحت تاثیر سلیقه استادکاران ایرانی بودهاند، به گونه ای که میتوان اظهار کرد: «بناهای صنعتی شهر اصفهان، حاصل تبلور همکاری مهندسان آلمانی نظیر شونمان و نمینگرد و استادکاران ایرانی همچون معتمدی و ماهرالنقش هستند.» در ادامه به معرفی یکی از معماران اروپایی که در برپایی بسیاری از کارخانههای صنعتی شهرهای تبریز و اصفهان نقش موثری ایفا کرده است، میپردازیم.
ماکس اتو شونمان
ماکس اتو شونمان نخستین بار در اوایل قرن بیستم به ایران سفر کرد. او که نجاری چیره دست بود، بهعنوان معلم هنرستان فنی، از برلین مامور ارومیه شد. پس از چندی، در سال ۱۹۰۸ میلادی (۱۲۸۶ خورشیدی)، به توصیه انستیتوی شرقی برلین، سرپرستی یک شرکت بازرگانی آلمانی (کارخانه مونتاژ «سوسیک») را که به تازگی در تبریز تاسیس شده بود، برعهده گرفت. این کارخانه که در برلین و هامبورگ نیز شعبه داشت، از قسمتهایی چون چلنگری، درودگری، ارهکشی، غله پاککنی، آسیاب و آهنگری تشکیل میشد. شونمان در همان سال، با تاسیس کنسولگری آلمان در تبریز به سرپرستی این کنسولگری برگزیده شد.
شونمان که زبان فارسی را خوب میدانست و بهخصوص با جغرافیا و اوضاع اقتصادی مناطق شمالی، غربی و مرکزی ایران آشنا بود، در سالهای اقامتش در تبریز، علاوه بر کارخانه «سوسیک»، یک کارخانه بزرگ نجاری و مبلسازی نیز در این شهر تاسیس کرد. این دو کارخانه، از نخستین موسسات صنعتی ایران در آغاز قرن بیستم به شمار میرود. کار شونمان در تبریز، به بازرگانی و صنعتگری محدود نبود. اقامت او در ایران، مقارن با اوج مبارزات مشروطهخواهی ایرانیان بود و در این میان تبریز البته جایی رفیع داشت. شونمان از نزدیک با مبارزات مردم تبریز برای استقرار حکومت مشروطه در ایران سروکار داشت. همراهی او با این مبارزات چنان بود که کارخانه «سوسیک»، از اصلیترین منابع خبری خبرگزاریهای اروپایی درباره اخبار اوضاع سیاسی تبریز محسوب میشد و جزئیات دست اولی را از محاصره این شهر توسط نیروهای محمدعلیشاه، از طریق این خبرگزاریها به اطلاع مردم دیگر کشورها میرساند. علاوه بر این، حمایت و اعلام رضایت شرکت «سوسیک» و شخص شونمان از «کارکنان و اعضای انجمن مشروطهخواهان (طرفدار ستارخان)»، سند و پشتوانه محکمی برای مشروطهخواهانی بود که همواره از سوی دولت دوران استبداد صغیر، به شرارت و راهزنی متهم میشدند.
شونمان قصد داشت گروه تجار آلمانی را بهعنوان کانون مقاومتی ضدروسها مورد استفاده قرار دهد. از دیگر فعالیتهای شونمان در تبریز فروش ۱۵ هزار قبضه تفنگ و یک میلیون فشنگ به مشروطهخواهان بود که اکثر این سلاحها از راه روسیه وارد تبریز میشد. این موضوع نشان میدهد که در جریان انقلاب مشروطیت، آلمان یکی از عوامل مهم تامین اسلحه برای انقلابیون بوده است (روزنامه عصر جدید، شماره ۱۰۱به تاریخ ۲۹رجب ۱۳۳۴). فعالیتهای صنعتی و بازرگانی شونمان، متنوع و مفصل بود. از آن میان، باید به قرارداد او با «شاهزاده امام قلی میرزای قاجار»، برای ساخت کشتی در دریاچه ارومیه اشاره کرد که اگرچه قرارداد منعقد و پیش پرداختی به مبلغ «۹۰۰ تومان» از سوی شاهزاده به شونمان پرداخت شد، اما تاسیسات کشتیرانی، با آغاز جنگ جهانی اول، توسط روسها برچیده و منهدم شد (معتضد، ۱۳۷۸، ص: ۱۵۱).
شونمان در سال ۱۹۱۱ میلادی، مدیریت «پتاگ» را به عهده گرفت (باست، ۱۳۷۷، ص: ۱۰۱). یکی از تجارتخانههای آلمانی که مستقیما با کارخانجات در ارتباط بود و بهطور همزمان عهدهدار تولید و فروش بود، موسسه فرش پتاگ- شرکت سهامی فرش ایران- بود که مرکز آن در برلین بود و شعبههایی در استانبول، تبریز، سلطان آباد (اراک)، همدان، کرمان، مشهد و تبریز و همچنین شعبههایی در آمریکا و دیگر کشورهای اروپایی داشت. این شرکت در سال ۱۹۱۲ تاسیس شد. در آغاز با سرمایهای برابر ۳ میلیون مارک و بعدها با ۱۰ میلیون مارک کار خود را ادامه داد. شعبه تبریز دارای صنایع رنگرزی و نساجی بود و پشم مورد نیاز خود را در همان کارخانه رنگ و بافته و به خارج صادر میکرد. آلمان با ایجاد این موسسه میتوانست مستقیما به تولید و فروش فرش بپردازد. در این کارخانه خلوص جنس و مرغوبیت پشمهای بومی ایران موردتوجه بود و تمام کوشش پتاگ مصروف بر این بود که صنعت قدیمی ایران و هنر ایرانی را دوباره به شکوفایی برساند. با پیشپرداختهای شرکت به کارگاههای سنتی- که فرش را در کارگاههای خانگی میبافتند- و با پولی که در این کارگاهها سرمایهگذاری میکرد این شرکت میتوانست سرمایه خود را بهتر از شرکتهای دیگر که کار آنها منحصر به صادرات و واردات بود بهکار گیرد.(ارباب، ۱۳۸۳، ص:۵۱)
ویلهم لیتن، کنسول آلمان در تبریز ضمن ارائه اطلاعاتی در مورد شعبه این شرکت در تبریز میگوید با آغاز جنگ جهانی اول موجودیت شعبات شرکت فرش ایران (پتاگ) در آذربایجان از بین رفت و اغلب نمایندگان ایرانی و وابستگان آن شرکت به تهران فرار کردند و شعبه این شرکت در خوی توسط روسها اشغال شد و پس از خروج آلمانیها از تبریز این شرکت توسط خارجیانی اداره میشد که قبلا با پتاگ همکاری داشتند. (لیتن، ۱۳۶۸، ص:۱۰۲) یکی دیگر از اقدامات روسها در تبریز توقیف کارخانه قالیبافی پتاگ آلمان در ذیالحجه ۱۳۳۲ بود. سفارت آلمان در ۲۳ربیع الثانی ۱۳۳۳ طی نامهای به وزارت خارجه به این امر اعتراض کرده و میگوید: سپاهیان روس یک تجارتخانه آلمانی به نام پتاگ را اشغال کرده و قالیهای آنجا را دزدیدهاند و به اینترتیب کاردرف شارژ دافر (کاردار) سفارت آلمان در ایران از وزارت خارجه درخواست میکند تا به کارکنان ایرانی تبریز دستور داده شود تجارتخانه آلمانی تبریز را تخلیه و قالیها را محافظت کنند. (سپهر،۱۳۳۶،ص:۹۷)
روزنامه براژویا ویدوموستی در مورد فعالیتهای شونمان در تبریز قبل از جنگ مینویسد: شونمان در تبریز به تاسیس کارخانه نخ ریسی و کارخانه تختهبری و احداث دستگاههای قالیچه و قالیبافی پرداخت و بهعنوان مامور کنسولگری آلمان در این شهر حضور داشت. (روزنامه عصر جدید، شماره ۱۰۱، ۲۹رجب ۱۳۳۴) شهراصفهان نیز، در میان شهرهای ایران که محل و مقصد رفت و آمد شونمان، بهخصوص برای تشکیل اتحادی علیه روسیه و انگلیس بود، جایگاه و اهمیتی خاص داشت. شونمان که از پیش از جنگ جهانی اول در میان بازاریان و اشراف و مردم اصفهان که آشنایان متنفذی داشت، برای اهداف خود به کمک آنها امیدوار بود. کوششهای شونمان، کنسول جدید آلمان در اصفهان، برای جلب حمایت مردم، بازاریان، مدیران احزاب و روزنامهها، خوانین بختیاری و حتی علمای دینی این شهر (از جمله حاج آقا نورالله نجفی اصفهانی)، به نظر موفق میرسید. این کوششها که به حیطه سیاسی فعالیتهای شونمان مربوط میشد، همراه با دلمشغولیهای صنعتی و بازرگانی شخصی وی، با اصلاحات و نوسازیهای رضاشاهی در اوایل قرن خورشیدی مصادف شد و زمینه را برای تاسیس و گسترش کارخانه و نهادهای صنعتی نوین در ایران فراهم کرد. متاسفانه خاطرات شونمان بیشتر به فعالیتهای سیاسی او میپردازد و اطلاعات زیادی درباره کارهای تجاری و صنعتیاش بهدست نمیدهد اما میدانیم که شونمان، در فاصله سالهای ۱۹۲۳ تا ۱۹۴۱ میلادی، چیزی حدود دوازده کارخانه نساجی و برق و کارگاههای صنعتی و هنری (مانند مبلسازی و نجاری) در ایران تاسیس کرد.
رفت و آمد شونمان به اصفهان، علاوه بر دلایل و بهانههای سیاسی که به آنها اشاره شد، به واسطه همکاری او با عطاءالملک دهش برای راهاندازی کارخانههای نساجی در اصفهان نیز بود. عطاءالملک که از نخستین بنیانگذاران کارخانههای نوین در اصفهان بود، در آخرین سالهای حکومت قاجاریه، از شونمان دعوت کرد تا به اصفهان بیاید و او را در خرید دستگاهها و قطعات آلمانی کارخانهها و هم در ساخت و راهاندازی این کارخانهها، راهنمایی و همراهی کند. شونمان که گویا در آن سالها کار سیاسی را دیگر کناری نهاده بود، در سال ۱۲۹۹ خورشیدی به اصفهان آمد و طی سالیان متمادی، با عطاءالملک در تاسیس اولین کارخانههای مدرن آن روزگار در اصفهان همکاری کرد؛ کارخانههای مشهوری چون «وطن»، «ریسباف» و «شهرضا». روزنامه اخگر، ارگان هوشیار و گوش بهزنگ آن روزگار اصفهان، نوشت: «آقای دهش در چند سنه قبل، مسافرتهایی به آلمان کرده و به راهنمایی مستر «شونمان»، ماشینآلات ریسمانتابی و نساجی و تکمیل پارچه و لوکومبیل و موتور خریداری کرده و پس از پرداخت بیعانه آن، به ایران مراجعت نمود.» (روزنامه اخگر، سال اول، شماره ۲۰، ۲ آذر ۱۳۰۷)
کار شونمان در راهاندازی کارخانههای عطاءالملک، از انتخاب و خرید دستگاهها تا طراحی معماری ساختمانها را دربر میگرفت. البته گویا عطاءالملک، از کار شونمان در انتخاب دستگاههای صنعتی کارخانههای خود خوشنود نبوده است. هوشنگ دهش، نوه دختری شونمان و از نوادگان عطاءالملک، از قول پدربزرگش نقل میکند که شونمان اصولا در کار دستگاههای صنعتی سررشتهای نداشت و از این رو دستگاههای قدیمی خریداری کرد؛ مثلا دستگاههای تسمهای که هرازگاهی به کشته شدن کارگری منجر میشد؛ یا برای کارخانه برق دهش (کارخانه «نور»)، ماشین بخاری خرید که هیزم فراوان نیاز داشت و این موضوع، بنابر اظهارات آقای دهش به ورشکستگی کارخانه انجامید، از همین رو بود که از آن پس عطاءالملک، خود شخصا دستگاههای کارخانههای خود را از شرکت «زاخر» میخرید. با این همه اما، هوشنگ دهش از کار شونمان در طراحی معماری و جزئیات ساختمانی کارخانههای عطاءالملک بهخصوص نقوش کاشیکاری و آجرکاری که توسط شخص شونمان طراحی و بهدست استادکاران محلی اصفهان اجرا میشد، به نیکی یاد میکند. (مصاحبه با هوشنگ دهش. ۲ خرداد ۱۳۸۸)
روزنامه اخگر نیز که اخبار تاسیس و راهاندازی کارخانههای آن دوران اصفهان را به دقت منتشر میکرد، در اخبار مربوط به تاسیس کارخانه «ریسباف» نوشت: «چون قرار خرید کارخانه نساجی اصفهان سابقا داده شده و محتمل است به زودی کارخانه طبق قرارداد به اصفهان حمل گردد، بنابر این از طرف شرکت سهامی کارخانه، زمینی در اول پلهای چهارباغ مقابل باغ زرشک، برای محل کارخانه خریداری شده و مسیو شونمان مهندس هم، مشغول طرح نقشه ساختمان بنای کارخانه است که به زودی پس از تهیه نقشه، شروع به ساختمان محل نمایند.» (روزنامه اخگر، سال پنجم، شماره ۸۵۰، ۱۸ خرداد ۱۳۱۲) به نظر میرسد که سبک و شیوه طراحیهای معماری شونمان در کارخانههای دهش، متاثر از سبک معماری صنعتیای است که چند سال پیش از آن، در اوایل قرن بیست میلادی، توسط «پیتربهرنز»، معمار آلمانی، مشخصا با ساخت کارخانه توربینسازی A.E.G، به وجود آمد. اما آنچه درباره طراحیهای شونمان در معماری کارخانههای عهد پهلوی اول اصفهان گفتنی است و ارزش منحصربه فرد آن محسوب میشود، ترکیب این شیوههای معماری صنعتی با شیوهها و جزئیات و مصالح معماری سنتی اصفهان و ایران است که نوعی مثالزدنی را در تاریخ معماری این شهر و این مملکت به وجود آورد.
در کنار این کارها، شونمان بازرگانی موفق بود. او که توانسته بود نمایندگی واردات و فروش محصولات آلمانی را در اصفهان، از دولت وقت کسب کند، علاوه بر سایر فعالیتهای صنعتی و تجاریاش، در خیابان چهارباغ عباسی، نزدیک دروازه دولت، تجارتخانهای به نام «ترقی» تاسیس کرد که مرکز اصلی فروش ماشینآلات و قطعات صنعتی آلمانی بود. از جمله اصلیترین این محصولات، انواع مواد و لوازم عکاسی، از داروهای ظهور تا کاغذ حساس و دوربین بود که نیازهای بیشتر عکاسهای اصفهان را تامین میکرد. تجارتخانه «ترقی»، همچنین شاید تنها محل فروش مواد عکاسی «آگفا» در اصفهان به شمار میآمد. کار شونمان اما فقط به واردات و فروش محصولات آلمانی محدود نبود؛ او درعوض، برخی از صنایع دستی اصفهان را نیز به آلمان میبرد و میفروخت. شونمان حتی یک کارگاه میناکاری در اصفهان تاسیس کرد و یک هنرمند آلمانی، به نام «ووستن»، را با خود به اصفهان آورد تا در این کارگاه، با مواد رنگی مرغوب آلمانی، به میناکاری بپردازد و به این ترتیب، به احیا و گسترش این صنعت در اصفهان، کمک بسیار کرد. (دمندان، ۱۳۷۷، ص: ۱۴۹) با آغاز جنگ جهانی دوم و ورود متفقین به ایران، شونمان در سال ۱۳۱۹ خورشیدی به استرالیا تبعید شد. او آنجا یک کارگاه پیپسازی تاسیس کرد و سرانجام در سال ۱۹۶۱ میلادی (۱۳۳۹ خورشیدی) در همانجا، در اثر بیماری آسم درگذشت. (دمندان، ۱۳۷۷، ص: ۱۴۹)
منابع:
- ارباب، معصومه. تابستان ۱۳۸۳. روابط ایران و آلمان در جنگ جهانی اول ١٩١٨-١٩١٤ م، ١٣٣٦-١٣٣٢ ه.ق. تهران: موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران.
- افشار نادری، کامران. ۱۳۷۶. معماری صنعتی ایران بین دو جنگ جهانی. جزوه منتشر نشده. تهران: مرکز مطالعات معماری و شهرسازی ایران.
- انصاری، هرمز. پاییز و زمستان ۱۳۵۲. معرفی نسخه خطی خاطرات شونمان در ایران (۱۰ سال بهعنوان مامور وزارت خارجه در ایران و خاور نزدیک).مجله کاوه (مونیخ)، شماره ۴۹ و ۵۰.
- باست، الیور. ۱۳۷۷. آلمانیها در ایران (نگاهی به تحولات ایران در جنگ جهانی اول بر اساس منابع دیپلماتیک فرانسه). مترجم حسین بنی احمد. تهران: شیرازه (نشر و پژوهش).
- دمندان (نفیسی)، پریسا. ۱۳۷۷. چهرهنگاران اصفهان - گوشهای از تاریخ عکاسی ایران. تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی.
- رجایی، عبدالمهدی. ۱۳۸۷. تحولات عمران و مدیریت شهری اصفهان در دوره پهلوی اول (۱۳۲۰-۱۳۰۰). اصفهان: سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان.
- روزنامه اخگر، سال اول، شماره ۲۰، ۲ آذر ۱۳۰۷.
- روزنامه اخگر، سال دوم، شماره ۴۴۰، ۲۰ مهر ۱۳۰۹.
- روزنامه اخگر، سال چهارم، شماره ۷۳۶، ۲۸ فروردین ۱۳۱۱.
- روزنامه اخگر، سال پنجم، شماره ۸۵۰، ۱۸ خرداد ۱۳۱۲.
- روزنامه اخگر، سال دهم، شماره ۱۳۲۳، ۲۹ اسفند ۱۳۱۶.
- روزنامه عصر جدید، شماره ۱۰۱، ۲۹رجب ۱۳۳۴.
- سپهر، مورخ الدوله. ۱۳۶۲. ایران در جنگ بزرگ ۱۹۱۸-۱۹۱۴ م. تهران: ادیب.
- فیضاللهی، غلامحسین. ۱۳۸۷. هنر مینا. اصفهان: نفهت.
- کیانی، مصطفی. ۱۳۸۶. معماری دوره پهلوی اول. تهران: موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران.
- مصاحبه با آقای هوشنگ دهش. ۲،۳،۱۳۸۸.
- معتضد، خسرو. ۱۳۷۸. قیصر و شاه، روابط ایران و آلمان. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
- لیتن، ویلهلم. ۱۳۶۸. خاطرات لیتن: سرکنسول آلمان در تبریز در اثنای جنگ جهانی اول. ترجمه پرویز صدری. تهران: نشر ایرانشهر.