ایران و ایرانی از نگاه مسافران خارجی
بر همین اساس سفرنامهها، سیاحتنامهها و خاطرات سیاحان از ایران، جایگاه خوب و شایستهای در فرهنگ غربیان باز کرد و مسافران یافتهها و مشاهداتشان را مکتوب کرده و در اختیار سیاستمداران، بازرگانان و جهانگردان قرار دادند. در این آثار اصولا ایران و ایرانی از زوایای مختلف فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی به تصویر کشیده شده است. البته با صرفنظر از اینکه این سفرنامهها گاه با اهداف مشخص سیاسی، اقتصادی، نظامی و... به تحریر در آمدهاند. درواقع گستردگی و تنوع فرهنگی و اقلیمی، موقعیت استراتژیک ویژه، وجود امپراتوری عظیم، همزیستی پیروان ادیان مختلف با یکدیگر، بهرهمندی از مراکز تاریخی و شهرنشینی و قرار گرفتن در میان تمدنهای دیگر و... از جمله مواردی هستند که ایران، این کهن سرزمین را مورد توجه سیاحان و جهانگردان خارجی قرار داده و آن را بهعنوان سرزمینی رازآلود به یکی از جاذبههای گردشگری بینالمللی تبدیل کرده است.
موارد یاد شده و بسیاری دلایل دیگر از قرنها پیش تاکنون مسافران ماجراجو، کاوشگران فرهنگی و تجار بیگانه را مجذوب و روانه این سرزمین کرده که در بیشتر موارد رهاوردشان را بهصورت سفرنامه ثبت و ضبط کردهاند. آنچه ضرورت تحقیق در سفرنامههای خارجیان را صدچندان میکند توجه به این نکته است که این آثار آینه تمام نمای ایران و ایرانی در برهههای مختلف تاریخی است. علی اصغر حقدار در کتاب «تصویر ایران و ایرانی از نگاه مسافران خارجی» نوشتههای سیاحان مختلف را در پنج فصل مجزا شامل جاذبههای اقلیمی، آداب و رسوم اجتماعی، باورهای شخصی، اماکن دینی و آثار باستانی و شیوه زیستی مردمان این سرزمین گردآوری کرده است. این کتاب که در اردیبهشت ۹۵ منتشر شد، اثری تحلیلی و روشمند در باب سفرنامهها است.مبنای پژوهش حقدار در این کتاب، بررسی و تحلیل گزارشهای سیاحان خارجی از ایران زمین در دوران صفویه است، زیرا پس از فراز و نشیبهای فراوان در دورههای پیشین، در این برهه تاریخ، ایران به یک حکومت مرکزی و مقتدر دست یافت و در همین اثنا گردشگران غربی در پی شناخت مشرق زمین، راهی این دیار شدند. علی اصغر حقدار در مقدمه «تصویر ایران و ایرانی از نگاه مسافران خارجی» مینویسد: سیاحان تمام لایههای زیستی و فرهنگی ایران را به قلم کشیده و از هیچ نکتهای در آداب و رسوم و اخلاقیات و دینداری و ملک داری ایرانیان فروگذار نکردند و محسنات و عیوب ایرانی را در یادداشتهای خود ثبت کردند و آن سفرنامهها در تحولات معرفتی به ایران و ایرانشناسی و باستانشناسی ایرانزمین تبدیل شدند و شخصیتهای مهمی چون آلبرت اومستند، پییر بریان، دیاکونوف، دومزیل، هانری ماسه و... تا آنجا مجذوب ایران و ایرانی شدند که تمام عمر خود را صرف شناخت ایران و ایرانی کردند. بیتردید با ایجاد روابط در قرن چهارده میلادی، ایران در راه عصر جدید قرار گرفت و همانطور که هانس روبرت رویمر، خاورشناس آلمانی در تحقیق عالمانه خود آورده است، مراودات ایران با دنیای رنسانس، ایران زمین را بیش از پیش به اروپاییان شناساند.
جاذبههای اقلیمی ایران
نویسنده در فصل اول با بهرهگیری از منابع دست اول و مادر، دلایل روی آوردن خارجیان به ایران و توجه آنها به این سرزمین را بیان میکند. همانطور که ذکر شد، دوره صفویه بهعنوان یک حکومت مقتدر بعد از یک دوره گسترده از هجوم بیگانگان و آشوبهای داخلی سربرآورد و روی کار آمدن آن همزمان شد با آغاز رنسانس در غرب که دوران جدیدی از تمدن بشری نیز شکل گرفت. در همین اثنا گردشگران غربی برای شناخت بیشتر سرزمینهای شرقی روانه آسیا شدند. آنان به سرزمین باستانی ایران آمدند و شنیدهها و تالیفاتشان را از این کهن سرزمین رازآلود به ثبت رساندند. در آن دوران ایران برای گردشگران خارجی برابری میکرد با ینگه دنیا(آمریکا)، سرزمینی که جذابیتهای مدرن و فناورانهاش گردشگران و ماجراجویان بسیاری را روانه این قاره میکند. گفته میشود در قرن هجدهم همزمان با مسافرت تویوکل به آمریکا، گوبینو راهی ایران شد و این نشانگر جذابیت ایران برای گردشگران دنیای مدرن است. چیزی حدود چهارصد سال مسافران بسیاری شنیدهها و دیدههایشان را از ایران به ثبت رساندند. تا جایی که میتوان گفت جاذبههای طبیعی، سیاسی و فرهنگی ایران فصل مشترک تمام این سفرنامهها است.
از دیگرسرفصلهای تاریخ اقتصادی ایران، تلاطمهای ورود ایران به روابط تجاری مالی و سیاست بینالمللی است که نگاه مسافران خارجی به ایران را از زاویههای مختلف به خود مشغول میداشت و به تعبیر گروسه، جاذبههای ایران را در دیده آنها آشکار میساخت، جاذبههایی که روزگاری هگل با تکیه بر آنها ایران را سرزمینی خوانده بود که آدمی در گذر از غرب به شرق در آنجا احساس غریبی نمیکرد و خود را در خانه خویش احساس میکرد. در بخش جاذبههای اقلیمی ایران در سفرنامههای خارجیان به این موضوع پرداخته شده که گستردگی سرزمین ایران جاذبههای متنوعی برای گردشگران خارجی فراهم آورده است و به همین دلیل تمام مسافرانی که از این سرزمین دیدار کردهاند به شرایط چندگانه اقلیمی ایران توجه داشتهاند و از گونههای زیبای آن در سفرنامههای خود سخن گفتهاند. نویسنده در این بخش از یادداشتها و گفتههای اولیویه، بن تان، گاردن، پایتنجر، ژوبر، لاخ، بارون کلمنت اوگوستوس دوبد، موریس دوکوتزبونه، گوبینو، بهملر، خانیکوف، بروگش و ویلز استفاده میکند.
آداب و رسوم اجتماعی ایرانیان
در فصل دوم این اثر آداب و رسوم اجتماعی ایرانیان از نگاه مسافران خارجی بررسی شده است. وی در این فصل مینویسد ایرانیان با سابقهای بیش از دو هزار سال توانستهاند برای انسجام جامعه خود رفتارهایی را پدید آورند که آنان را از سایر اقوام و ملل متمایز کند؛ آداب و رسوم اجتماعی ایرانیان از چشم سیاحان خارجی که به ایران سفر کردهاند پنهان نمانده و هر کدام از آنها به فراخور برخوردی که با شهرهای مختلف و گروههای قومی گوناگون ایرانی داشتهاند از آداب و رسوم ملی و محلی ایرانیان در سفرنامههایشان سخن گفتهاند. برخی از آنهابه اجمال از رفتار و کردار اجتماعی ایرانیان سخن رانده و بعضی دیگر از مسافران خارجی با تفصیل بیشتری خلق وخوی جمعی ایرانیان را در نوشتههای خود ثبت کردهاند. در این فصل مشاهدات و برداشتهای مسافران خارجی از ایران و رفتار اجتماعی مردمانش از قرن شانزدهم تا اوایل قرن بیستم گردآوری و مطرح شده است. بخشی از این رفتارهای اجتماعی اعیاد مسلمانان ایرانی است که در بیشتر سفرنامهها از آنها یاد شده است.
نقل قولهای کاتف، بازرگانی از منطقه روسیه در قرن هفدهم (درباره اعیاد بزرگ ایرانیها و مسلمانان ایرانی و آداب و رسوم خاص رایج)، اولئاریوس (شعر و شاعری میان ایرانیان و تاثیر آن بر تفکرات و رفتار اجتماعی مردم، علوم و دانشهای مختلف)، اولیویه (موقعیت صنایع و حرف میان ایرانیان)، سرجان ملکم، از ماموران مشهور بریتانیا در منطقه بینالنهرین (اخلاقیات اجتماعی مردم شهر تهران)، ژوبر (روابط اجتماعی و خلقیات شرقیان)، بانز (اخلاقیات و رسوم ترکمانان)، پولاک که در قرن نوزدهم از ایران دیدن کرده است. (درباره لباس، زیور و سلاح ایرانیان)، گوبینو (گزارش برخوردها و روحیات اجتماعی ایرانیان چه در داد و ستد و چه در تعاملات روزمره)، کارلاسرنا (مراسم عمومی ایرانیان)، تاورنیه (توصیف ویژگیهای اخلاقی و روحیات ایرانیان)، ادوارد براون (آداب و رسوم اجتماعی)، دیولافوا (فضایل روحی خاص ایرانیان)، اورسل، موزر، پرسی مولزورث سایکس در سمت اجرایی سیاست بریتانیا (ویژگیهای اخلاقی)، لرد کرزن که در آستانه آشنایی ایرانیان با دنیای غرب به ایران مسافرت کرده و یکی از طراحان سیاست شرقی بریتانیا در منطقه بینالنهرین بوده است(توصیف ایران و ایرانی و وضعیت اقتصادی و اجتماعی آن)،. دوراند سیاح دیگری که همراه همسرش در سالهای ۱۸۹۴-۱۹۰۰ در ایران بوده است. (رسومات اجتماعی ایرانیان)، اوژن اوبن (بررسی جنبههای مذهبی شعائر اجتماعی ایرانیان)، جکسن (بررسی جنبههای ملی در آداب و رسوم اجتماعی ایرانیان)، گروسه یکی از مسافران مهم به ایران و از ایرانشناسان مشهور(بررسی میراث فرهنگی ایرانیان و آسیبشناسی رکورد فرهنگ ایرانی)، ویلسن (از بنیانهای فرهنگی اجتماع ایرانی یاد میکند)، مکبن (بررسی نقش عشایر ایرانی و تحلیل جریانات سیاسی)، آنه، میلسپو (نگاه متفاوت و قابل توجهی به ویژگیهای ایرانیان دارد...)، ژنرال دنسترویل در سفرنامه مابرلی(توصیف شخصیت ایرانی)، سفرنامه بلوشر، سفرنامه پرونو، سفرنامه ویتا، سفرنامه راس، سفرنامه هاکس، سفرنامه لاکهارت، سفرنامه گروسه و در پایان این فصل یادداشتها و نوشتههای میشل فوکو آورده میشود. حقدار در اینجا اشاره میکند که با این حال برخی صفات مذموم ایرانیان نیز از چشم این سیاح خارجی پنهان نمانده است. میلسپو مینویسد:
تعطیلات بی شمار، خوابیدن نیمروز مخصوصا در تابستان، تعدد نوکران غیرضروری و مهمتر از اینها دو دلی و تعلل را بهعنوان یک عادت جبلی میتوان عوامل فرضی در ایجاد تنبلی برخی ایرانیان دانست. البته در قضاوت نباید به ظواهر اکتفا کرد؛ ولی تا آنجا که میدانیم این عوامل مبتلا به کشورهایی است که بر پایه اقتصاد کشاورزی زندگی میکنند. وی در بخشی از سفرنامهاش مینویسد: روانشناسان دائما به مردمی که از مظاهر تمدن صنعتی غرب بهرهمند هستند توصیه میکنند تا زندگانی آرامتری برای خود برگزینند و تجربه نیز نشان داده که اکثریت آمریکاییها و اروپاییهایی که مدتی در ایران زیستهاند علاقهمندند در این کشور بمانند و از فقدان شرایطی که ما آن را «آسایش مدرن و لوکس» نام نهادهایم، چندان هم ناراضی نیستند. بسیاری مظاهر تمدن غربی وقتی که به معیارهای عقلانی سنجیده میشود در شمار چیزهای پوچ و بیمعنی در میآیند. مثل آدامس که عرضه آن بهوسیله یک شرکت آمریکایی در ایران به هیچ وجه مورد استقبال مردم واقع نشد و نشان دهنده این واقعیت بود که تقلید از ظواهر فریبنده مطمئنا مورد توجه قرار نمیگیرد. بنابراین باید با حداکثر کوشش و شتاب سعی شود تا نمونههایی از تمدن غربی در ایران نضج گیرد که میتواند عاملی برای مبارزه بر ضد فقر، عوارض اجتماعی و انزواطلبی باشد.
باورهای شخصی مردم ایران
سومین فصلی که حقدار به آن پرداخته است، نگاه سیاحت نامههای خارجی به باورهای شخصی مردم ایران است. آنچه مسلم است این است که تمام سیاحانی که از ایران دیدن کردهاند درباره باورهای شخصی و اعتقادات دینی و ملی ایرانیان سخن گفتهاند. وی در این فصل آغاز سخن را نوشتههای هرودت، مورخ معروف یونانی قرار میدهد. نمونههایی از دیگر آثار چون سفرنامه اورلئاریوس، سفرنامه شاردن، سفرنامه سانسون، سفرنامه دوپرنس، سفرنامه تاورنیه، سفرنامه اولئاریوس، سفرنامه لوگوز، سفرنامه کمپفر، سفرنامه لوبرون، سفرنامه فرانکلین، تاریخ ایران، سفرنامه ژوبر، سفرنامه گاردان، سفرنامه پوتینگر، سفرنامه موریه، سفرنامه دروویل، سفرنامه سولتیکف، سفرنامه فلاندن، سفرنامه لایارد، سفرنامه دوبد، سفرنامه شیل، سفرنامه پولاک، سفرنامه گوبینو، سفرنامه واتسن، سفرنامه ویلز، سفرنامه سرنا، سفرنامه هانری و در پایان نیز سفرنامه ماساهارو. گوبینو مینویسد: کسبه و تجار ایرانی میانهرو، محافظهکار و مورد اعتمادند. بازرگانان و کسبه ایرانی مردمانی درستکار و امیناند. در طول مدت اقامتم در ایران از هیچ یک از آنها تقلب ندیدم. یکی از علل درستکاری بازرگانان و کسبه ایرانی این است که برخلاف میرزاها، سرنوشتشان وابسته به تصادف نیست، بلکه زندگی ثابت و معینی دارند غالبا بعد از پدر، شغل آبا و اجدادی را در دست میگیرند. کم اتفاق میافتد که فرزند کاسب، ثروت موروثی را بر باد دهد، بلکه او هم چیزی بر آن افزوده برای پسر خود باقی میگذارد. زندگی این طبقه آرام و بیسروصدا است. آنها افرادی میانه رو و بدون هوا و هوس و قانعاند و چون میدانند اساس زندگی آنها بسته به اعتمادی است که مردم به امانتداری آنان دارند، میکوشند که هرگز لطمهای به حسن شهرت آنها نخورد. وی در ادامه مینویسد: ایرانیان از دیرباز مجامع صنفی داشتهاند. کسبه ایرانی به اصناف مختلف تقسیم میشوند و هر صنف دارای مجمع و رئیسی است و در مواقع معین مجمع اصناف تشکیل میشود و درخصوص مسائل مربوط به کسب خود تبادلنظر میکنند. فرانسویها تشکیل اصناف را از رومیهای قدیم آموخته بودند و رومیهای قدیم نیز به نوبه خود آن را از ایرانیان فرا گرفته بودند.
اماکن دینی و آثار باستانی ایران
عنوان فصل چهارم کتاب اماکن دینی و آثار باستانی ایران در سفرنامههای خارجی است. پر واضح است که سرزمینی با این قدمت از بناها و آثار باستانی ملی و دینی بسیاری بهرهمند باشد و بی شک هر سیاح و بازدیدکنندهای در ایران خیلی زود جذب اماکن تاریخی و باستانی آن میشود، کمااینکه در تمام سفرنامهها با وصفهای بی نظیر و وسوسهکننده به توصیف این اماکن تاریخی و معماری ایرانی پرداخته شده است. از جمله مواردی که در این اثر به نوشتههای آنها استناد میشود شامل سفرنامه فیگوئرا، سفرنامه یان اسمیت، اولین سفیر هلند در ایران، سفرنامه بارنز، سفرنامه فیودور کوف، سفرنامه راولینسون، سفرنامه لایارد، سفرنامه دوسرسی، سفرنامه فلاندن، سفرنامه لرستان و خوزستان، سفرنامه ماساهارو، سفرنامه دیولافوا و سفرنامه اورسل است. فیودورکوف مینویسد: بازارهای تهران بسان دالانهای دراز سرپوشیدهای ساخته شده است که از بالا نور میگیرد. داخل این دالانها در هر دو سو دکانهایی در فرورفتگی قرار گرفته است. تجار و پیشهوران به آرامی در آن دکانها نشسته هرکدام به کار خود سرگرمند. یکی نعل درست میکند، دیگری شمشیر تیز میکند. یکی کفش میدوزد، دیگری از چوب نی قلیان میتراشد. یکی نان میپزد و دیگری پلو. بازار در آن واحد هم کارگاه تولید است، هم محل خرید و فروش کالا. سرگرمکنندهترین بازارها، بازاری است که در آن مواد خوراکی طبخ میشود.
شیوه زیستی ایرانیان در شهرها
شیوه زیستی ایرانیان در شهرها در خاطرات خارجیان عنوان فصل پایانی کتاب است. شرایط زیستی ایرانیان در مسائل اقتصادی، فرهنگی و سیاسی و... از دیگر مسائلی هستند که سیاحان خارجی به آنها توجه کردهاند. در این فصل نیز بسان فصلهای پیشین و به سنت معمول نویسنده، نمونههایی از نوشتارهای سفرنامههای خارجیها آورده شده است. سفرنامههایی چون تاورنیه، سفرنامه کمپفر، سفرنامه کروسینسکی، سفرنامههای ایران، سفر در ایران، سفرنامه دروویل و در انتها سفرنامه دلاواله. کتابشناسی سفرنامهها و خاطرهنویسی خارجیان با معرفی ۷۴ اثر قابل اعتنا و مرجع در این حوزه، از نکات بسیار خوب این اثر است. از نکات قابل توجه این بخش چکیده و مختصر معرفی این آثار است که برای هر پژوهشگر و خوانندهای بسیار قابل استفاده و مفید است. اهمیت این اثر، صرف نظر از اینکه نگارنده هرکدام از این سفرنامهها تا چه حد نگاه واقعگرایانه و صادقانهای به ایران و ایرانیان داشتهاند، درگردآوری موضوعی و زمانی این آثار در یک مجموعه نسبتا منسجم و منظم است.