اصناف، مردم و حکومت
مولف تلاش کرده است با تکیه بر اسناد معتبر تاریخی، متون مختلف و تحقیقات میدانی در بازار اصفهان، نمایی مستند و روشمند از حیات صنفی، تعامل پیشهوران و تشکیلات آنان با حکومت صفوی و موانع رشد اقتصادی آن دوران را ارائه دهد. نتشار این اثر در برلین مورد استقبال چشمگیر جوامع علمی و پژوهشگران مراکز علمی مختلف قرار گرفت و منتقدان بسیاری به بررسی جنبههای مختلف آن پرداختند، پژوهشگران سرشناسی چون راجر سیوری، دیوید مورگان، یان ریشارد، توماس ریکس و حسن شیگانیک.
بهعنوان مثال راجرسیوری، صفویهشناس مشهور، اهمیت آن را مورد توجه قرار دادن گروههای مختلف پیشهور، تشکیلات داخلی و قوانین مالی برمیشمرد. دیوید مورگان در مجله دانشگاه لندن آن را اثری حاوی مطالب گرانبها و پژوهشی سازمانیافته میداند که دستاوردهایش چشمگیر و هوشیارانه است.
کیوانی در بخش اول کتاب به بررسی منابع پژوهشی و زمینه تاریخی آن پرداخته است و میگوید که پژوهش درباره دوره صفویه هنوز در مراحل آغازین خود قرار دارد. برآمدن و برافتادن این سلسله، استقرار و تعمیم تشیع در ایران و جنبههای بینالمللی این حکومت مانند جنگ با عثمانی، آغاز روابط دیپلماسی و بازرگانی با اروپاییان و گسترش هنرهای زیبای ایرانی این دوره نیز مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است، اما با وجود این در مورد تاریخ اقتصادی -اجتماعی ایران در این دوره، تاکنون پژوهش اندکی انجام گرفته است. یکی از دلایل این مساله، کمیابی مطالب مربوط به این موضوع در منابع ایرانی آن روزگار است، هرچند این کمبود تا حدی با منابع اروپایی این دوره جبران میشود.
پیشینه تاریخی اصناف ایرانی
از موانع مهم بررسی تاریخ اجتماعی- اقتصادی ایران، کمبود منابع اطلاعاتی و دادههای مورد نیاز است. درباره اینکه چه هنگام و چگونه سازمانهای صنفی پیشهوران و تجار به وجود آمد نتایج و پاسخهای قانعکنندهای به دست نیامده است. تنها واقعیت مهم این است که ساختار و عملکرد اصناف در ایران تا حدودی تحتتاثیر آموزههای فقه اسلام قرار گرفته است.
ان. کی. کوزانتسوا، از محققان روس در دو مقاله درباره تاریخ اصناف ایران در سدههای ۱۲ و ۱۳ ق/ ۱۸ و ۱۹ م منتشر کرده که برپایه دادههای منابع ایرانی، اروپایی و گرجی و ارمنی در این دوره و سده ۱۱ ق/ ۱۷ م به مطالعه اصناف ایران و قفقاز (که پیش از این متعلق به ایران بود) میپردازد.
ویلم م. فیلور نیز در نخستین مقالهاش تلاش کرده که نمای کلی تاریخ اصناف ایران، از ظهور اسلام تا سال ۱۳۵۰ ش/ ۱۹۷۲ م را ارائه دهد، اما در واقع مطالب وی بیشتر در مورد اصناف سده ۱۴ ق/ ۲۰ م است.
کیوانی در این اثر تلاش درخوری برای ارائه تاریخچه اصناف ایرانی داشته است و با اشاره به منابع مختلف و شواهد دیگر پژوهشگران اطلاعاتی مستند و مفید به خواننده میدهد، بهگونهای که میتوان تجربه طولانی سازمان حرفهای و استعداد پیشهوران و تجار را در امور شهری و سیاسی مشاهده کرد.
تشریح و طبقهبندی اصناف
در زبان فارسی معادلی دقیق برای واژه «گیلد» و کاربرد مشابهی برای آن در زبانهای اروپایی وجود ندارد. گرچه پژوهشگران اروپایی عموما در ترجمه آن با واژه «صنف» توافق دارند و این رویهای است که در پژوهش حاضر دنبال شده است. در ادبیات فارسی واژه صنف (بهصورت جمع اصناف) کاربرد وسیع و اغلب مهمی دارد و برای معین ساختن هرگونه اجتماع مردمی در جامعه که قابل تشخیص بوده یا به واسطه فعالیت عمومی یا علایق گرد هم میآمدند، استفاده میشود.
کیوانی در این فصل اشاره میکند که تعیین نسبی مراتب اجتماعی اصناف گوناگون در ایران صفوی، کار پیچیدهای است، زیرا در دیدگاه اسلامی گفته میشود که شرافتی جز تقوای الهی وجود ندارد. البته در این دوره که تقریبا بیشتر مردم مسلمان بودند، نظریه اسلامی نیز مورد پذیرش قرار گرفته بود. تمایز طبقاتی در شرع رسما مورد تایید نبود و در عمل نیز در نظر گرفته نمیشد، از این رو ساختار اجتماعی ایران صفوی با ساختار اجتماعی ممالک اروپایی متفاوت است و از قیاس آنها با هم نمیتوان تحلیل درستی عرضه کرد.
شواهد پراکنده هر دو مورد مربوط به زندگی اجتماعی- اقتصادی ایران در سده ۱۱ و ۱۲ ق/ ۱۷ و ۱۸ م نشان میدهد که جمعیت شهرهای بزرگ متشکل از: الف) یک طبقه نخبه و اعیان مشاغل خوانین فئودال، کار به دستان بلندپایه، فرمانروایان نظامی، رهبران و تجار متمول و به طور کلی طبقات حاکم است. ب) طبقه رعیت که به صورت مشخص در منابع، از طبقات اعیان متمایز میشود و شامل بازرگانان خرده پا و کسبه، صنعتگران فاقد مهارت، سربازان ساده و دیگر گروههای رده پایینتر است.
با این حال، منابع دوره صفوی به پیشهوران فقیری اشاره دارند که با رها کردن حرفه کمدرآمد خود به صورت موفقیتآمیزی در تجارتی کلان وارد کار میشدند، وضعیت اصناف تا اندازه زیادی بستگی به ویژگیهای مذهبی و اخلاقی داشت که شریعت و سنت به آن تجارت یا حرفه نسبت داده بودند. وضعیت اجتماعی پیشهوران و بازرگانان به میزان مهارت و تجربه طولانی آنها نیز بستگی داشت و این از ضروریات حرفههای آن دوره بوده است و در میان اصناف رایج، تعداد کمی از منزلت بالایی برخوردار بودند. پزشکان و داروسازان که مرگ و زندگی بیماران در دست آنان بود یا صرافان که مردم پولهایشان را نزد آنها به ودیعه یا امانت میگذاشتند از این دست به شمار میآمدند، حرفههای ویژهای مانند شیشهگران، مطلاکاران و خوشنویسان برای مهارت و هنری که لازمه کار آنها بود، قدر و اعتبار داشتند. توانگری و درستکاری منابع عمده اعتبار اصنافی چون زرگران و جواهرفروشان بود.
شمار اصناف
در مورد شمار رسمی مورد تایید حکومت از اصناف، اطلاعات دقیقی در دست نیست. به طور کلی در ایران عهد صفوی، مانند دیگر جوامع دوره بیش از صنعتی شدن، تخصص حرفه بر پایه تولید قرار داشت و برخلاف جوامع صنعتی مدرن بر اساس فرآیند قرار نداشت، اما پیشرفتهای سده ۱۱ ق/ ۱۷ م بهویژه رشد تجارت در نتیجه حضور کمپانیهای هند شرقی اروپایی احتمالا به تنوع و تقسیم کار بیشتری منجر شد، هر چند از سوی دیگر، صنایع داخلی مانند ابریشم و تولیدات پشمی را تضعیف کرد.
کیوانی معتقد است نظام اداری و مالی حکومت صفوی، تخصصی شدن حرفهها را متداول کرد تا دیوانسالاری را برای نظارت بیشتر بر اصناف قدرتمند ساخته، کالاهای مورد نیاز را ارزانتر خریده و کالاهای وارداتی خود را به واسطه کارگزاران شاهی و واسطههای ارمنی با سهولت بیشتری به فروش برساند.
همچنین از این طریق میتوانست مالیات اصناف (بنیچه)را به آسانی گردآوری کند.
به هر حال در مجموع، یک پیشهور در ایران عهد صفوی تمام بخشهای کالای خود را شخصا تولید میکرد و اغلب آن را بهدست خود به فروش میرساند.
در دوره صفوی گرایش به سمت و سوی تمرکز حرفههای خاص در شهرها و محدودههای ایالتی وجود داشت که علت آن افزایش داد و ستد منظم با ممالک دیگر و تا اندازهای هم در نتیجه گسترش تقاضای داخلی برای تولیدات بود. در این پژوهش فهرستهایی از اصناف مختلف در شهرهای ایران ذکر شده که زیرشاخهها و تقسیمبندیهای آن نیز آمده است.
ساختار اصناف
شاهان صفوی در پی به دست آوردن اقتدار و مرکزیت بخشیدن به قدرت خود بودند و از این رو فرصت توسعه موثر هرگونه نهادهای محلی خودجوش را که برای پویایی پایدار تودههای شهرهای بزرگ ضروری بود به جامعه نمیدادند، درواقع در نظام مطلقه شکلگرفته حکومت ایران در سدههای ۱۰-۱۱ ق/ ۱۶ و ۱۷ م و سپس در اوایل سده ۱۳ ق/ ۱۹ م فکر وجود سازمان سیاسی یا اقتصادی مستقل از دربار غیرقابل تصور بود. ساختار سلسله مراتب جامعه ایران در این دوران را میتوان مانند هرمی در نظر گرفت که شاه در بالا و بهدنبال آن شمار بسیار حاکمان، لشکریان، فرماندهان، وزرا و مقامات عالیرتبه دیوانی، علما و رهبران قبایل (خانها) که زندگی اجتماعی و اقتصادی را در هر سطحی اداره میکردند، قرار داشتند. با این حال همه ساختار اجتماعی ایران عهد صفوی با سلطه حکومت مرحلههای مختلف زندگی طبقات تولیدکننده مانند کشاورزان، پیشهوران، کسبه و حتی تجار همراه بود.
برای تحقق این اهداف، دیوانسالاری ماهرانهای ایجاد شده و فشارهای اقتصادی و سیاسی یا اعتقادی بهگونهای مستقیم یا غیرمستقیم بهکار بسته میشد. ماموران حکومتی منصوب شده در کار اصناف و نیز پیشکسوتان برگزیده خود اصناف فعالیتهای صنفی را سرپرستی میکردند و گویا اعضای صنف بیشتر معتقد بودند که دستگاه دیوانسالاری یک بخش ضروری سازمان آنها است.
تشکیلات درونی اصناف
این گونه به نظر میرسد که عموما در عهد صفوی امور داخلی اصناف را مقامات یا پیشکسوتان منتخب اعضا اداره میکردند که شامل باشی، کدخدایی، شاگردی و استادی بود. کیوانی در پژوهش دقیق خود، فصلی جداگانه درباره این موضوع دارد که تشکیلات و ویژگیهای آنها بهصورت مفصل و مشروح بیان شده است.
روشهای نظارت حکومتی
از ویژگیهای بسیار برجسته اصناف ایرانی در دوره صفویه استفاده حکومت از آنها بهعنوان ابزاری برای گردآوری مالیات و تحمیل آن بر کسبه و پیشهوران بوده است. همچنین آنها وظیفه نظارت بر قیمت اجناس را نیز بر عهده داشتهاند. در این دوره نظارت بر قیمت کالا در شهرهای بزرگ در اصل توسط محتسب انجام میگرفت، اما در عمل قیمتها بیشتر به وسیله اصناف معین میشد و شورای قیمتگذاری بهطور منظم برگزار میشد و اصناف قیمت کالاها را به کدخدایان خود میدادند. کدخدایان افزون بر وضع قیمتها، برای مشورت در مورد تامین نوسانات و پیشبینی کلی بازار نیز گرد هم میآمدند.
محدودیتها و انحصارها، تشکیلات قضایی و تنبیهی اصناف، فعالیتهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی آنان در این دوره، اصناف ویژه، ازجمله اصناف شاهی، سازمانهای اداری آنها، تقسیمبندیهایشان، پیشهوران غیرمسلمان، کارکردهای فرهنگی و مذهبی اصناف، روابط آنان با دراویش و ... در فصلهای جداگانه بررسی شده است و اطلاعاتی جامع و کامل از اصناف این دوره ارائه میدهد.
در فصل پایانی کتاب روابط تجار و اصناف بررسی شده، در این بخش موانع رشد اقتصادی ایران در این دوران بسیار دقیق و مستند ارائه شده است. در این دوره با اینکه تجارت ایران رونق نسبی یافت، اما در سطح کلان نه تجارت و نه صنایع و پیشهها توسعه چشمگیر نداشت و پیشرفتهای عمدهای در شیوه تولید و استفاده از متون جدید حاصل نشد. این ایستایی تا حدودی به سبب انحصارها بر اصناف و سنگینی مالیاتها و تحمیلات بر آنها بود. در همین راستا میتوان از نابسندگی دستمایه سرمایهگذاریشده و تشکیل شرکتها و سازماندهی آنها یاد کرد. در این دوره در حالی که در اروپا طبقه بورژوازی تجاری نیرومند تاسیس شد، در ایران به دلایل تاریخی موانع رشد سرمایهداری تجار، این طبقه به موفقیتی دست نیافت.
با این همه اصناف در دوره صفویه ویژگی ضروری را که اصناف ایرانی در طول تاریخشان کسب کرده بودند، احراز کردند؛ این به معنی بیسابقه بودن یا خودگردان بودن آنها است. اصناف به وسیله اعضا در بیرون از سازمان حکومت تشکیل شدند نه به دست حکومت.
با در نظر گرفتن ارزیابی مالیات اصناف (بنیچه) و تثبیت قیمتها، آنها تا حدودی قادر به مذاکره و چانهزنی بودند و در موارد بیعدالتی و ستم دیوانی آنان از طریق صنف خود قادر به اعتراضهای موثر میشدند. اهمیت این صنف بهسرشت تجارت یا حرفه و به تعداد استادان آن حرفه بستگی داشت. استادان ستون هر صنف بهشمار میآمدند و شمار آنان در یک صنف معیارهای عمدهای برای ارزیابی مالیات صنفی بود.
منبع: پیشهوران و زندگی صنفی آنان در عهد صفوی، مهدی کیوانی
ترجمه یزدان فرخی
انتشارات امیرکبیر ۱۳۹۲.