قرارداد ۱۹۱۹ و رشوهگیری وثوقالدوله
طرح این قرارداد با ریاست میرزا حسنخان وثوقالدوله بر دولت ایران همزمان بود. گفته میشد وثوقالدوله و دو تن از وزرای کابینهاش برای بستن این قرارداد پول هنگفتی نیز از دولت انگلستان بهعنوان رشوه دریافت کردند؛ چراکه بسیاری این قرارداد را سند تحتالحمایگی ایران و بنابراین امضای آن را از سوی دولتمردانی وطنپرست بعید میدانستند.
در امضای قرارداد ۱۹۱۹ علاوهبر وثوقالدوله، دو وزیر کابینه وی یعنی شاهزاده فیروز میرزا نصرتالدوله وزیر خارجه و شاهزاده اکبر میرزا صارمالدوله وزیر دارایی هم مشارکت داشتند. این سه نفر بیآنکه حتی اعضای دیگر کابینه را از جریان مذاکرات مطلع کنند، قرارداد را امضا کرده بودند. به همین دلیل میترسیدند اگر پیش از تصویب قرارداد در مجلس، تحولی در کشور رخ دهد دچار دردسر خواهند شد. این چنین بود که علاوهبر دریافت مبالغ هنگفتی پول در قبال امضای قرارداد، دو امتیاز اساسی از دولت بریتانیا خواستند:
اول- تضمیننامهای کتبی از طرف دولت بریتانیا که اگر در نتیجه بسته شدن قرارداد شورشی در ایران برپاخاست و حکومت وثوقالدوله سقوط کرد، دولت انگلیس هر سه وزیر عاقد قرارداد را در یکی از مستملکات خود بهعنوان پناهنده سیاسی بپذیرد.
دوم- به هر کدام از این پناهندگان سیاسی در طول مدت تبعید (که ممکن بود تا آخر عمرشان طول بکشد) حقوقی برابر عایدات شخصی آنها در ایران پرداخت شود که بتوانند بقیه عمر را در رفاه و آسایش بهسر برند.
پس از امضای قرارداد، بین وثوقالدوله، دو وزیرش و «سر پرسی کاکس» وزیر مختار انگلیس در ۱۷ مرداد ۱۲۹۸، که خبر آن محرمانه نگاه داشته شده بود، انگلیسیها منتظر تصویب قرارداد از طرف مجلس ایران نمانده و یک هیات نظامی به ریاست ژنرال «دیکسون» و یک هیات مالی به ریاست «آرمیتاژ اسمیت» برای تشکیل سازمان جدید ارتش ایران و اداره امور مالیه کشور به ایران فرستادند.
وثوقالدوله تصمیم داشت تا این قرارداد را که ایران را عملا تحت الحمایه انگلستان قرار میداد به وسیله طرفداران خود در مجلس به تصویب برساند؛ اما با مخالفت شدید افکار عمومی مواجه شد. سر دنیس رایت، سفیر پیشین انگلستان در ایران در کتاب مستند خود تحت عنوان «انگلیسیها در میان ایرانیان» اعتراف میکند که «قرارداد ۱۹۱۹ بریتانیا را در امور داخلی ایران کاملا مختار میساخت و عملا از مداخله سایر قدرتها مانع میشد.
کرزن وزیر خارجه وقت بریتانیا به وزیران همکارش چنین توضیح میداد که این قرارداد از آن رو لازم است که ایرانیان با موقعیت حساس خود بین هندوستان و بینالنهرین، که بهتازگی تحت قیومیت بریتانیا درآمده بود، به دامان بلشویکها نیفتد؛ اما این قرارداد بهزودی نه تنها در ایران، بلکه در فرانسه و ایالات متحده و شوروی مورد حمله قرار گرفت و اختفایی که در مذاکرات منتهی به آن ملحوظ گشته بود و موضع مسلطی که قرارداد به بریتانیا تفویض میداشت با انتقاد شدید مواجه شد.
برای ایرانیان این قرارداد در حکم تنگتر شدن حلقه طنابی بود که بریتانیا به گردن ایران انداخته بود و از دیدگاه آنان قیومیت و تسلط بیگانه با استقلال ملی مانعةالجمع بود. وزیران اعیانزاده سه گانهای که کرزن و کاکس (وزیر مختار بریتانیا در تهران) قرارداد را با آنان مورد مذاکره قرار داده و امضا کردند، نماینده و بیانکننده آرمان کشورشان نبودند و بسیاری به آنان بدگمان بودند، بهویژه پس از آنکه همگان دانستند که آنان در ازای خوش خدمتیها و زحماتشان پاداش سخاوتمندانهای از دولت بریتانیا گرفتهاند.»
وثوقالدوله پس از آن مورد توجه انگلیسیها قرار گرفته بود و آنها سعی داشتند او را برای رسیدن به اهداف خود در پست ریاست وزرا حفظ کنند، اما مخالفتها با قرارداد ۱۹۱۹ فراتر از حد تصور بود. از مهمترین چهرههایی که نقش مهمی در افشای ابعاد معاهده ۱۹۱۹ و بسترسازی برای لغو آن ایفا کردند، سیدحسن مدرس بود. وی حتی بعدها در مجلس چهارم شورای ملی نیز ضمن مخالفت با تصویب اعتبارنامه موافقان قرارداد ۱۹۱۹ مانع تصویب اعتبارنامه آنان شد.
با اوجگیری تظاهرات مردم علیه قرارداد ۱۹۱۹ وثوقالدوله با انگلیسیها، در تهران حکومت نظامی اعلام شد، همزمان محمد مصدق و سیدحسن مدرس درجلسه مجلس، طی نطقهایی قرارداد ۱۹۱۹ وثوقالدوله با انگلیسیها را محکوم کردند و در پاسخ وثوقالدوله نیز مصدق را «عوامفریب» لقب داد. مخالفت مردم با برگزاری راهپیمایی در اکثر شهرهای ایران ابعاد تازهای گرفت و در تهران نیز مردم در روز اول مهر به دعوت مدرس اجتماع بزرگی را ترتیب دادند.
همزمان با مخالفتهای مردمی، دول خارجی نیز به مخالفت با قرارداد ایران و بریتانیا پرداختند و از آن جمله دولت آمریکا کمک دویست هزار تومانی خود به دولت ایران را که ماهانه پرداخت میشد، در اعتراض به انعقاد قرارداد ۱۹۱۹ قطع کرد. در پی بالا گرفتن مخالفتها و تحولات بعدی، احمدشاه قاجار که پیشتر در ضیافتی که لرد کرزن، وزیر خارجه انگلیس برای وی ترتیب داده بود از انعقاد قرارداد ۱۹۱۹ ابراز خشنودی کرده و گفته بود در ایران همه از این قرارداد مسرورند، تحت تاثیر مخالفتهای گسترده مردمی قرار گرفت و حاضر نشد این قرارداد را امضا و تایید کند.
اینچنین بود که وثوقالدوله که حالا به دریافت رشوه از دولت خارجی هم متهم بود، با تلاش روسها و در پی مخالفت زیادی که در داخل با او به خاطر بستن قرارداد ۱۹۱۹ میلادی شده بود، در پنجم تیر ۱۲۹۹ تسلیم فشار افکار عمومی شد، استعفا داد و مشیرالدوله بر صندلی وی تکیه زد. مشیرالدوله نیز بلافاصله پس از قرار گرفتن بر مسند ریاست دولت، قرارداد را لغو کرد و عذر مستشاران بریتانیایی را خواست.
منابع:
سایت تاریخ ایرانی
اسناد محرمانه وزارت امور خارجه بریتانیا درباره قرارداد ۱۹۱۹ ایران و انگلیس، جواد شیخالاسلامی