قحطی و کنش اجتماعی در آستانه مشروطه
در تهران و سایر شهرها اعلامیههایی علیه اتابک اعظم صدراعظم وقت منتشر میشد که او را علنا بهغارت خزانه و رشوهخواری و تبعیت از اوامر کشورهای خارجی متهم میساختند. تحت فشار این جنبش، شاه اتابک اعظم را از کار برکنار کرد و مرتجع دو آتشه دیگر یعنی عینالدوله را به صدارت منصوب کرد. اما این عوض کردن نخستوزیر در سیاست شاه و اوضاع مملکت تغییری ایجاد نکرد. خشم و نارضایتی مردم روز به روز بیشتر و شدیدتر میشد. در ۱۸ نوامبر سال ۱۹۰۵ سوموف کاردار سفارت روس از تهران به پترزبورگ اینطور اطلاع داد: «اخیرا در بسیاری از شهرهای ایران و بیش از همهجا در تهران نارضایتی و جوش و خروش شدیدی بهخصوص بین روحانیون مشاهده میشود. در مساجد و بازارها تبلیغات شدیدی علیه خارجیان جریان دارد... روحانیون خطاب به مردم میگویند که اجانب همه چیز کشور را گرفته و ایرانیان را وادار میسازند که دست تکدی به سوی ایشان دراز کنند.»
سوموف خبر میداد که تحریکات آن زمان در درجه اول ضد نوز بلژیکی، رئیس گمرکات، متوجه بود و وی را به غارت خزانه و تجار متهم میساختند. در نتیجه این تبلیغات، دولت مجبور شد که به نوز ماموریتی در خارجه (ترکیه) جهت مذاکره در اطراف قرارداد جدید تجارتی ایران و ترکیه واگذار کند. سوموف همچنین خبر میداد که اقداماتی علیه بانکهای خارجی بهعمل میآید احتمالا اسکناسهای منتشره از طرف بانک شاهنشاهی انگلیس تحریم شود، روحانیون قصد دارند آنها را نجس اعلام کنند تا مسلمانان از دست زدن به آنها خودداری کنند.
سوموف نوشته بود که در ایران چند واعظ با استعداد پیدا شدهاند که «بهشدت به خارجیان تاخته، با خشونت بیشتری درباره امور داخلی ایران اظهارنظر میکنند.» بهخصوص یکی از آنها به نام سیدجمال که همه روزه هزاران نفر برای شنیدن سخنانش جمع میشوند، خیلی مشخص میباشد. این شخص در مساجد علیه شاه و دولت نیز سخن میراند. او میگوید: «در ایران مطابق رسوم قدیم، قانونی وجود دارد که دست دزد را باید قطع کرد، اما این قانون فقط در مورد فقرا به مورد اجرا گذاشته میشود. وجدانا بگویید: «اگر این قانون مطابق میل اشخاص اجرا نمیشد، آیا لازم نبود که دستهای همه، از شاه گرفته تا پستترین مامور دولتی قطع شود؟ اما این را انجام نمیدهند و بدبختی ایران نیز همین است. قوانین برای همه باید یکسان باشد؟ این گزارش سوموف گواه روشنی بر حساسیت اوضاع ایران در سال ۱۹۰۵ است.
از سال ۱۹۰۵ نارضایتیهای خود به خودی مردم بهصورت متشکلی آشکار میشد. در شهرهای شمالی ایران تشکیلات انقلابی مردمی بهوجود میآمد. این سازمانها به این جهت برای اولینبار در نقاط شمالی ایران به وجود میآمد که اولا نفوذ نهضت انقلابی روسیه در ایران موثر بود و ثانیا این مناطق ایران از لحاظ اقتصادی تکامل بیشتری یافته بود.
منبع: ایوانف، انقلاب مشروطیت ایران، ترجمه آذر تبریزی، انتشارات شبگیر، ۱۳۵۷.