فتح دنیا با «ساری»
مشابه آن، نمونه پوشاک زنان هندی شامل کورتا (کورته در زبان فارسی) شلوار، اودانی و گاگرا چولی و اودانی و میکالا چولی است. این لباسها امروزه نتیجه تحول و تکامل نزدیک به چهار هزار سال تاریخ کشور هند است که از تغییرات و تحولات مهم سیاسی و اجتماعی- فرهنگی تشکیل میشود. در نتیجه پوشاک که بخش کاملی از شکل هر فرهنگ مسلط تاریخی است، همچنین دستخوش انتقالات قاطع و بزرگ شده است. کلماتی که امروزه برای تزئین پوشاک و البسه درهند استفاده میشود، پریدان، واشا-بوشا یا «پوشاک» (در زبان هندی و اردو) یا «لباس» (در زبان عربی) هستند. در دوران ودایی کلمه پاریدانا برای پوشاک پایین تنه بهطور گسترده استفاده میشده است. اصطلاح «کاستیوم» از کلمه لاتین «دونسوتودو» گرفته شده است که به معنای یک دست لباس کامل بیرون است و شامل جواهرات و آرایش مو نیز میشود.
پوشاک فقط برای پوشاندن بدن و آراستن آن نیست، پوشاک همچنین ترکیب یک واسطه مهم غیرزبانی را برای ارتباطات تشکیل میدهند و کمک میکنند که هویت فرهنگی یک شخص بنا شود که شامل منشأ آن شخص یعنی تعلق او به کشور یا جامعهای خاص در هر دوره تاریخی است. لباس به فهمیدن و دریافتن گرایشهای رایج مد در یک دوره خاص تاریخی کمک میکند. گرایشهای مد معمولا نزدیک به هر ۱۰ تا ۱۲ سال به وضعیت جدیدی تغییر جهت میدهند. چندین عامل جغرافیایی، تاریخی، دینی و فرهنگی نقشی اساسی در تعیین طبیعت پوشاک نواحی مختلف بازی میکند. همانطور که موادخام در دسترس و مهارتهای تکنیکی برای آفریدن بافتههایی که بتواند البسه خوشایند را بیافریند استفاده میشود.
در کنار تمامی این عوامل، پیکرهها، وضعیت اجتماعی و اقتصادی، شغل و پیشه مردم، طبیعت و کیفیت البسه را که آنها احتمالا میپوشیدهاند تعیین میکند. داستان پوشاک هندی ما را به دوران گذشته خواهد برد. هند هفدهمین کشور بزرگ دنیا است و همچنین دومین کشور پرجمعیت جهان نیز است. این کشور کاملا در نیمکره شمالی، که سطح ناحیهای به وسعت سه میلیون و ۴۸۳ هزار و ۲۸۰ کیلومتر با چشماندازی وسیع و غنی در تنوع گیاهی، جانوری، توانایی پوششی هیمالیا به همراه مناطق شمالی و شمال شرقی، بیابانی در غرب، نواحی ساحلی بزرگ در شرق و جنوب شرقی و جنوبی کشور را شامل میشود، واقع شده است. عوامل جغرافیایی تاثیر مستقیمی در وضعیت آب و هوایی دارند که نقش قاطعی در انتخاب مواد برای پوشاک در منطقهای خاص را بازی میکند.
جدا از پارامترهای جغرافیایی و اقلیمی بیشتر از چهار هزار سال تاریخ پرتحول، بهطور وسیع در تحول و تکامل پوشاک هندی تاثیر داشته است. این وضعیت در کنار آن میراث غنی و کثرتگرایانه در این کشور شکل خاص و منحصر به فردی از پوشش را ایجاد کرده است. هند چندین مرتبه مورد تاخت وتاز (یونانیها، سکاها، کوشانیها، هونها، سیتها، سلطانها، خلجیها، لودیها، مغولها و اروپاییها) از هردو طرف جنوب و شمال غربی قرار گرفته است. متجاوزین مانند یونانیها و هونها برای یافتن غنیمت جنگی به هند آمدند. آنها آمدند، جنگیدند و این کشور را به غارت بردند و پیش از رفتن دست به چپاولگری سخاوتمندانهای زدند. جنگجویان بیشماری از ارتشهای غارتگر وارد هند شدند. هر بخشی از آنها ترجیح دادند در میان مردمان بومی بمانند تا به سرزمین مادریشان بازگردند. دیگر غارتگران هند را فتح و بر مردم بومی حکومت کردند... این نفوذ چندگانه فرهنگی و نژادی در مجموع و به شکل قابل ملاحظهای باعث تغییر شکل پوشاک هندی شد.
نمایشگاهها، جشنوارهها و مراسم مختلف مذهبی باعث شد تا بافندگان و هنرمندان در آفریدن پوشاک ویژه مذهبی و منسوجات خاص آن نوآوری و ابتکار به خرج دهند. برخی از البسه رایج مذهبی از قبیل صدری، میرجایی، کورتا، نماوالی، چادار و... دارای نقوش مذهبی هستند که یا در آنها بافته شده یا روی آنها نقش شدهاند. از دوران ودایی، در هنگام مراسم آیینی معابد با البسه و ترجیحا با پارچههای دوخته شده آراسته میشدند. این سنت را رهبران مذهبی بهویژه در بخش جنوبی هند وارد و رایج کردند. جدا از پوشاکی که وابسته به موقعیتهای مذهبی است، نوع ویژهای از پوشاک برای ازدواج مانند دیگر مکانهای دنیا در هند نیز تهیه میشود. ازدواجهای سنتی هندی با ولخرجی، تنوع رنگ و ساختی دقیق در پوشاک همراهان عروس یا داماد، جواهرات، تزئینات و خوراک مشهود هستند. البسه عروسی در هند بیش از هزاران نوع است که هر منطقه، نژاد و قوم دارای پوشاک خاص خود است.
بنابراین پوشاک هندی نشاندهنده آرایش خیرهکنندهای از طرحها، سایه روشنها با رنگهای نمادشناسانه بسیار شخصی خودشان هستند و مردم سراسر دنیا را جادو و افسون میکنند. چشمانداز البسه هندی از دوران ودایی تا قرن بیستم به درک به هم پیوسته ملبوسات هندی، با تمرکز ویژه روی فرهنگ البسه شمالی، شرقی و شمال شرقی، غربی و مرکز، جنوبی هند کمک میکند... طبق نظر برخی از دانشمندان اروپایی، هنر هندی بهطور مطلق البسه دوخته نشده را مجسم میکند، در نتیجه شاید بر این نکته دلالت دارد که مردم بومی از دوخت و دوز آگاه نبودهاند و دوختن هنری بوده که خارجیان به مردم بومی هند آموخته بودند.
مناطق و کشورهای حارهای، دارای تاریخ مردمی است که لباسهای گشاد و ظریف را میپوشیدند به شکلی از پارچهپوشی که بدن یا قسمتی از آن را میپوشانید. نه ساری و نه دوتی احتیاجی به دوختن ندارند اما هردوی آنها بهعنوان پوشاکی راحت و دلپذیر مطرح شدهاند. درحالیکه پوشاک مهمترین شاخص هنر در جامعه محسوب میشود، این مساله نباید به عنوان مقیاسی بزرگ برای هر دوره تاریخی لحاظ شود. هنر هندی اساسا از دین ملهم شده است. آیینهای هندی چون سایر ادیان همیشه اهمیت و تاکید زیادی برای روشهای روحانی و معنوی برای رسیدن به خدا داشته است. طبق کتاب بهگودگیتا که یکی از کتب مرجع و مقدس هندوها بهشمار میرود، برای رسیدن به خدا شخص باید در خالصترین شکل خود علیه جهان متعلقات طغیان کند. شخص خودش را به خدا تسلیم میکند بدون اینکه هیچ چیزی را پنهان کند.
درترسیم تصویر کریشنا لیلا، مینیاتورسازان هندی، تالابی را تصویر کردهاند که نمایشگر متعلقات این جهان خاکی است، درحالیکه گوپیها نماینده انسانهایی هستند که به خدا رسیدهاند بدون اینکه هیچ چیزی را از او پنهان کرده باشند. هنر هندی همیشه وسیلهای برای توضیح دادن مسائل فلسفی، عادات و رسوم قومی فرهنگ هندی بوده است. سه منبع اصلی کشفیات باستان شناسی، مراجع ادبی و پوشاک واقعی و عینی این سه منبع بسیار مهم ما را به بازسازی و تهیه تاریخ پوشاک هندی راهنمایی میکنند. تاریخ باستانشناسی پارچهبافی هند از تمدن سند (۱۴۰۰-۲۶۰۰ پیش از میلاد) شروع میشود. کتب مرجع بسیاری در مورد پوشاک دوران ودایی که از (۶۰۰-۱۲۰۰) پیش از میلاد آغاز میشود، وجود دارد. پوشاک واقعی در موزهها و مجموعههای خصوصی خارج از هند و در خود هند به قرنهای ۱۷ و ۱۸ میلادی برمیگردد. همه این مراجع بصیرت و بینش جالبی در مورد تسلسل تاریخی، فرهنگی و خط سیر پوشاک در شبهقاره هند را فراهم میکند و پوشاک هندی را در اعصار مختلف شرح میدهد.
منبع: آنامیکا پتک، برگردان نسیم کمپانی، منتشر شده در انسانشناسی و فرهنگ