گذار صاحبمنصبان از بازار قاجاری
«صحنههای متنوع و عجیبی که در بازار مشاهده میشود، موضوع بسیار جالب با جنبههای مختلف، برای مطالعه آداب و سنن مردم ایران است. مثلا در یکسو، شخصیت معروفی را میبینی که به همراه تعداد زیادی فراش درحال حرکت است و «قلیانچی»ها، قلیان و منقل او را با خود حمل میکنند. چند نفر دیگر مامور حمل قبا و کفشها یا آفتابه هستند که هر ایرانی اصل و نسبداری موقع خروج از خانه باید برای طهارت آفتابهای همراه داشته باشد. علاوه بر فراشها تعدادی «جلودار» نیز پیاده یا سواره در التزام ارباب خود حرکت میکنند. آنها روی دوش چپشان زینپوشهای ملیلهدوزی شده گرانبهایی انداختهاند تا به محض پیاده شدن سوار از اسب، اسبها را با آنها بپوشانند.
اهمیت شخصیتها از تعداد فراشها تشخیص داده میشود. به این جهت برای ابراز «تشخص» سعی میکنند نمایش فراشها چشمگیرتر باشد. این نوع حرکت توام با دبدبه و کبکبه سخت مورد تحسین قرار میگیرد و مردم با دیدن جلودارها فریاد میکشند «ماشاالله! ماشاالله!» ولی اغلب آنان نمیدانند که زیر این لباسهای پر زرق و برق و گرانبها و ظواهر آراسته تا چه حد ریا و دو رویی مزورانه در تعداد کثیری از این پهلوان پنبههای ورشکسته که تشنه تحسین و ارجشناسی مردم کوچه و بازار هستند، پنهان شده است.
این چنین موکب باشکوهی که همیشه رشک و غبطه ناظران را سخت برمیانگیزد، جزو مراسم مهمانی رفتن بزرگان و دیدار آنان از یکدیگر است. ولی حرکت آنها را قاطرها و شترهای بارکش و ازدحام جمعیت که در راهروهای تنگ بازار میلولند، دم به دم متوقف میکند. گاهی صحنههای ناراحتکننده و بینظمی و فشار و زمین خوردن مردم نیز اتفاق میافتد ولی برای سواری صاحبمنزلت، لهشدن پیادهای اصلا مساله نیست و او راه خود را با خونسردی تمام و بدون توجه به حادثهای که بهوجود آورده است، همینطور ادامه خواهد داد.»
منبع: مادام کارلاسرنا، آدمها و آیینها در ایران، ترجمه علیاصغر سعیدی، انتشارات کتابفروشی زوار، ۱۳۶۲.