خاطرات امان‌الله اردلان از جنگ جهانی اول

تماشای ویرانی جهان

کدخبر: ۲۳۸۷
آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات امان‌الله اردلان، نماینده مجلس شورای ملی از جنگ جهانی اول است. اردلان از اهالی کرمانشاه بود. او در دوره‌ دوم مجلس نماینده و از یاران مدرس بود. در دوره‌ سوم مجلس نیز نماینده‌ مردم کرمانشاه بود.
تماشای ویرانی جهان

در جنگ جهانی اول که آزادیخواهان به قم و کرمانشاه رفتند و دولت ایران آزاد را تشکیل دادند، او وزیر مالیه‌ کابینه‌ آزاد بود. در سال ۱۳۰۱ش هنگام ریاست وزرایی مشیرالدوله مدیر کل وزارت دارایی بود و بعد به پیشکاری مالیه‌ فارس منصوب شد. در دوره‌ پنجم مجلس به نمایندگی انتخاب شد. او برای اولین بار در کابینه‌ سردار سپه به‌عنوان وزیر فواید عامه و تجارت معرفی شد. پس از شهریور ۱۳۲۰، به سمت‌های مهمی در وزارتخانه‌های مختلف دست یافت. در سال ۱۳۳۷ش به همراه دکتر اقبال، حزب ملیون را پی‌ریزی کرد و پس از آن از سیاست کناره‌گیری کرد. اردلان، نقاشی چیره‌دست بود و در خارج از ایران فوت کرد. خاطرات وی پس از مرگش، تحت عنوان «اولین قیام مقدس ملی» به چاپ رسید. در اینجا بخشی از این خاطرات را می‌خوانید که به جنگ جهانی اول مربوط می‌شود.

روز هفتم محرم‌الحرام یک هزار و سیصد و سی و چهار (۱۳۳۴) قمری هجری (فصل پاییز) عقرب ۱۲۹۴ شمسی هجری از دفتر مجلس شورای ملی اطلاع دادند جلسه فوق‌العاده مجلس تشکیل می‌شود. من در آن موقع وکیل کرمانشاهان بودم و به مجلس رفتم. عده‌ای از آقایان نمایندگان در اتاق تنفس نشسته بودند، من هم مثل سایرین روی صندلی لم داده به فکر جنگ بین‌المللی و وضعیت پرآشوب دنیا و ایران فرو رفته بودم.

جنگ بین‌المللی چندی است شروع شده، از یک طرف روس و انگلیس و بعدا هم آمریکا متفقا با آلمان و اتریش مشغول جنگ هستند، دولت عثمانی هم به نفع آلمان‌ها وارد جنگ شده است، دولت ایران (کابینه مستوفی‌الممالک) پس از ورود دولت عثمانی به جنگ به واسطه همجواری با روسیه و عثمانی برای اینکه خاک کشور ما از تعرض همسایگان محفوظ و مصون بماند اعلان بی‌طرفی کرده، شاه و مجلس شورای ملی با نظریه دولت مبنی بر بی‌طرفی ایران موافقت نموده‌اند ولی دولت تزاری روسیه با کمک دولت انگلیس اصرار دارد که ایران متمایل به آنها شده اجازه بدهد قشون روس و انگلیس از خاک ایران عبور کنند و از این راه به دولت عثمانی حمله کنند. چون قبول این پیشنهاد بر خلاف اصول بی‌طرفی است و دولت ایران با نظریه دولتین روس و انگلیس نمی‌توانست موافقت نماید برای درهم شکستن بی‌طرفی ایران قشون روس به طرف طهران پایتخت ما حرکت کرده و همگی از این وضعیت مضطرب هستیم.

در طهران هم تحریکاتی می‌شود. اصولا مرتجعین با روس‌ها موافق و آزادیخواهان متمایل به فتح آلمان هستند. در این ضمن به طور غیرمستقیم به ما اطلاع می‌رسید که شاه و دولت درصدد تغییر پایتخت هستند و مصمم شده‌اند از طهران حرکت نمایند، ولی رسما هنوز خبری به مجلس شورای ملی نرسیده بود. در این موقع که جلسه فوق‌العاده به‌طور خصوصی تشکیل گردید پیغام اعلیحضرت سلطان احمد شاه قاجار به مجلس شورای ملی داده شده که شاه و دولت طهران را ترک می‌کنند و به واسطه حرکت قشون روس از قزوین به طرف طهران، پایتخت را موقتا اصفهان قرار می‌دهند. نمایندگان هم به طرف اصفهان عزیمت نمایند. این پیغام شاه همگی را متوجه اهمیت موضوع کرده، احساسات وطن‌پرستانه نمایندگان هم طوری بود که نسبت به تجاوز اجنبی طاقت شنیدن آن را هم نداشته و چون در اذهان چنین پیش‌آمد وخیمی هم متصور بود دیگر فرصت و مهلتی را برای مذاکره و مباحثه باقی نگذاشت و بدون درنگ هر یک از نمایندگان به فکر تهیه وسیله مسافرت خود مجلس را ترک نمودند.

شهر طهران در حال اضطراب بود و وضعیت مخوفی داشت. قوای مسلح مرکز عبارت از یک عده ژاندارم که به مسوولیت صاحب‌منصبان سوئدی اداره می‌گردد و بریگاد قزاق که صاحب‌منصبان روسی آن را اداره می‌نمودند یک عده مختصری هم سرباز و پلیس بود که دارای اسلحه خوبی نبوده و انضباط کاملی هم نداشتند.

خبر حرکت قوای تزاری روسیه به طرف پایتخت و نبود وسایل دفاعیه تمام آزادی‌خواهان را مضطرب نموده و توقف در طهران را مخصوصا بعد از حرکت شاه و دولت و تغییر پایتخت برای خود خطرناک می‌دانستند و به همین جهت هرکس سعی می‌نمود قبل از اینکه شاه از دروازه طهران خارج شود خود را از خطر نجات داده و از طهران خارج گردد.

رویه سیاسی قوای موجوده مرکز هم معلوم بود، ژاندارم‌ها تمایل به آلمان‌ها داشته، قزاق‌ها خواه ‌ناخواه مطیع افسران روسی بوده، بقیه هم به حالت بی‌طرفی منتظر اوامر دولت بودند.

ریاست دولت با آقای مستوفی‌الممالک متمایل به آزادیخواهان بود و می‌توان گفت که تحت تاثیر نظریه دولت و ضمنا وحشت از حرکت قوای روسیه به طرف طهران، شاه مصمم به تغییر پایتخت گردید.

من فورا به دربار رفتم تا از نزدیک هم اطلاعاتی به دست بیاورم، کالسکه شاه را درب اندرون دیدم که به چهار اسب بسته شده و آماده حرکت است. سردار معظم خراسانی، نماینده مجلس (تیمورتاش) را هم مشاهده کردم سوار اسب ترکمنی پشت کالسکه منتظر رفتن است. به داخل گلستان رفتم، شاه در عمارت برلیان و هیات دولت در قصر ابیض بودند. با تحقیق از چند نفر اطلاع حاصل کردم که شاه در شرف حرکت است. کلنل ادوال سوئدی رئیس ژاندارم در حیاط گلستان ایستاده و منتظر حرکت شاه بود و به شاه گزارش می‌داد که روس‌ها قریبا وارد طهران می‌شوند و بعد از ورود قشون روس حرکت شاه مقدور نخواهد بود و هر چه زود‌تر باید از طهران برویم. دولت مستوفی‌الممالک، ساعدالدوله سردار برادر سپهسالار (محمد ولی خان تنکابنی) را به حکومت طهران منصوب و قصر سلطنت و خزانه مملو از جواهرات را هم به او سپرده و عازم حرکت بودند.

چون بر من یقین حاصل شد که حرکت شاه و دولت قطعی است درصدد تهیه وسایل حرکت بر آمده به منزل پدربزرگ مادری خودم شاهزاده عبدالصمد میرزا عزالد‌وله عموی شاه رفتم. حاجی افخم‌الدوله فریدون میرزا دایی خود را دیدم که درصدد حرکت است، از آنجا وسیله‌ای برای مسافرت خودم به دست نیامد و به منزل پدر خانم خود حاج مجدالدوله مهدیقلی‌خان قاجار رفتم. یک اسب ‌سواری با زین و برگ به من داد و از آنجا به منزل آمده به عمیدالملک شوهر خواهر خود تلفن کردم. درشکه خودش را با دو اسب و کالسکچی در اختیار من گذاشت. بنابراین در ظرف چند ساعت وسایل مسافرت فراهم گردید. رضاقلی‌خان و ناصرقلی‌خان اخوان من هم که تازه از فرنگستان آمده بودند مایل به آمدن شدند. من با دو برادر و خبیر همایون پسر خاله که همسایه بودیم، چهار نفری مصمم حرکت شدیم.

پدرم حکومت استرآباد را داشت و طهران نبود. با خانم خودم خداحافظی کرده بچه‌های کوچک خود را دو پسر و دو دختر (نصرت‌الله، سلطان محمد، ابتهاج‌الملوک، فروغ‌الملوک) به مادر سپرده و همگی را به امان خدا واگذار کردم. خانم من قوت قلب خوبی نشان داد و بدون اشکال از منزل بیرون آمدم. مادرم روضه رفته بود، پیغام فرستادم از روضه به منزل آمد و همین که ما‌ها را درب حیاط در حال حرکت دید، بی‌اختیار غش کرد و افتاد و خاله‌ام که همسایه بودیم مواظبت مادرم را نمود و با وجودی که از مفارقت مادر و اولاد و زن خیلی متاثر بودم، برای اینکه زیر بار زور و ظلم خارجی نروم، به تاثر خود اهمیت نداده به راه افتادم.

خیابان‌های طهران پر از جمعیت بود. در خط سیر شاه به طرف دروازه حضرت عبدالعظیم پلیس دو طرف خیابان ایستاده و تمام مردم در حال تاثر و اضطراب منتظر وقایع ناگواری بودند. بر همگی مسلم بود که اهالی طهران و ملت ایران عموما نفرت فوق‌العاده‌ای از مظالم روس داشته و اولتیماتوم روسیه را برای بیرون کردن مستر شوستر آمریکایی از مالیه ایران و اشغال یک قسمت از خاک ایران و زورگویی‌های آن‌ها را همیشه در نظر داشته حالیه که به طرف پایتخت مملکت تجاوز می‌نمودند احساسات بیشتری از اهالی بر ضد این اجنبی‌ها مشاهده می‌گردید که تمام نمایندگان و دولت و مصادر امور چاره‌ای جز متابعت از افکار عمومی نداشته و حقا طرفدار مقاومت در مقابل زورگویی بودند. من هم شخصا سابقه روشنی نسبت به روسی‌های تزاری داشتم، زیرا در موقعی که کابینه صمصام‌السلطنه بختیاری اولتیماتوم روسیه را در مجلس شورای ملی مطرح کرد، من پیشنهاد عدم قبول و رد اولتیماتوم را در مجلس نمودم و مجلس پیشنهاد من را تصویب نمود.

منبع:

اولین قیام مقدس ملی در جنگ بین‌المللی اول، خاطره‌های حسین سمیعی (ادیب‌السلطنه) و امان‌الله اردلان (حاج عزالممالک)، چاپ دانش، دی ۱۳۳۲، صص ۴۲-۴۹