سیاست‌های خیابانی: جنبش تهی‌دستان در ایران

فرودستان چه نقشی در انقلاب داشتند

کدخبر: ۷۶
«تهی‌دستی، بی‌عدالتی و ظلم به تنهایی دلایل کافی برای عمل سیاسی ضددولتی فراهم نمی‌آورند.» این یکی از دلایلی است که آصف بیات برای عدم مداخله فعال تهی‌دستان و حاشیه‌نشینان در روند انقلاب 57 برشمرده است. او در پژوهش مهم‌اش با عنوان «سیاست‌های خیابانی» به سراغ گروه‌های بی‌صدای جامعه در جریان انقلاب 57 رفته و تلاش کرده نشان دهد که در کنار فعالیت‌های جمعی انقلابیون، فعالیت‌های جمعی دیگری هم در جامعه در جریان بوده که کمتر دیده شده است؛ فعالیت‌های جمعی تهی‌دستان که برای بهبود وضعیت زندگی‌شان کنار هم گرد آمده بودند. زمین یا سرپناه و کار، دو مسئله عمده تهی‌دستان شهری در میانه دهه چهل و دهه پنجاه بود. این دو مسئله نشان می‌دهد که برخلاف روایتی که با جعل تاریخ می‌گوید وضعیت اقتصادی جامعه در سال‌های پیش از انقلاب برای همه طبقات و گروه‌های اجتماعی مطلوب بود، فقر و نابرابری در آن سال‌ها مسئله‌ای حاد بوده است.
فرودستان چه نقشی در انقلاب داشتند

محمدرضا پهلوی انجام اصلاحات ارضی را یکی از مهم‌ترین دستاوردهایش می‌دانست و به‌نوعی خود را ناجی روستاییان می‌دانست و در ماه‌های پایانی حکومت‌اش این تصور را داشت که روستاییان باید از او حمایت کنند. حمایتی که البته هیچ‌گاه رخ نداد چون واقعیت چیزی جز تصور شاه بود. او خیلی دیر متوجه تبعات اجرای غلط و ناقص اصلاحات ارضی شد؛ زمانی که سیل بنیان‌کن انقلاب به راه افتاده بود.

در سال 1341، حکومت محمدرضا پهلوی به قصد انجام اصلاحات ارضی برنامه‌ای را اجرا کرد که هدفش رسیدن به نتایج اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مهم برای روستاییان بود. تقسیم اراضی که در سه مرحله جداگانه و در طول ده سال صورت گرفت نظام کشاورزی ایران را که مشخصه آن وجود مناسبات فئودالی میان مالکان غیابی و زارعان سهم‌بر بود تغییر داد و تقریبا نیمی از خانواده‌های روستایی را مالک دست‌کم قطعه زمین کوچکی کرد. دگرگونی‌های برآمده از این تغییرات، به حکومت مرکزی امکان داد که نفوذش را در روستاها گسترش دهد و آنها را در مقیاسی وسیع تحت سلطه سیاسی خود درآورد. به این اعتبار می‌توان گفت انگیزه‌های اصلی این برنامه بیش از آن‌که اقتصادی یا توسعه‌ای باشد، سیاسی بود. تقریبا از همان آغاز اجرای اصلاحات ارضی در ایران، تبلیغات گسترده‌ای درباره اهداف تعیین شده این طرح نیز آغاز شد؛ اما اجرای این برنامه در همان دوران هم منتقدانی داشت که نسبت به نتایح عملی اصلاحات و تناقضات میان اهداف و نتایجش هشدار می‌دادند.

اگرچه برنامه اصلاحات ارضی در ابتدای دهه چهل آغاز شد، اما نتایجی دیرپا به همراه داشت و حتی برخی، نشانه‌های شکست آن را در انقلاب سال 57 هم پی گرفته‌اند. طبق اهداف درنظر گرفته شده برای اصلاحات ارضی، زارعان گروهی بودند که باید بیشترین نفع را از این برنامه می‌بردند اما شیوه اجرای طرح به گونه‌ای پیش رفت که اکثریت قابل ملاحظه‌ای از روستانشینان نه تنها از تقسیم اراضی منتفع نشدند بلکه در طول چند سال وضعیت اقتصادی‌شان بدتر هم شد و به این ترتیب این وضعیت آرزوهای روستاییان را درباره اصلاحات ارضی و به‌طور کلی درباره سیاست‌گذاری‌های حاکمیت تا حد زیادی نابود کرد. بخشی از کسانی که سال‌ها بعد از اجرای اصلاحات ارضی در تظاهرات‌ ضدحکومتی شرکت داشتند، جوانانی روستایی بودند که به تدریج از زمین‌های اهدایی شاه به پدران خود دل کنده بودند و از سر اجبار به شهرها مهاجرت کرده بودند و عمدتا به حاشیه‌نشینی روی آورده بودند. البته اصلاحات ارضی تنها دلیل یا دلیل اصلی هجوم سیل‌وار جمعیت روستایی به شهرها نبوده است و دلیل اصلی را می‌توان در تجدد آمرانه‌ای دانست که از دوران رضاشاه در جریان بود و در دوران محمدرضاشاه عوامل دیگری هم به آن اضافه شده بود: «سرازیر شدن مازاد نیروی کار روستایی عمده در سال‌های پایانی دهه 1340 و آغاز دهه 1350 در اثر افزایش چشم‌گیر درآمد نفت و با شروع ازجاکنده‌ شدن شبه‌مدرنیته‌ای ناقص‌الخلقه رخ داده است.» با این‌حال شکست اصلاحات ارضی و تعمیق فقر زارعان و روستانشینان عاملی مهم در مهاجرت آنها به شهر بوده است و این مسئله فقر شهری و نابرابری‌های شهری را آشکارتر از پیش نمایش داد.

آصف بیات در «سیاست‌های خیابانی» به سراغ بررسی و تحلیل فعالیت‌های مردم عادیِ تهیدست در شهرهای بزرگ ایران در فاصله سال‌های 1355 تا اوایل دهه 1370 رفته است؛ فعالیت‌هایی که اغلب نادیده گرفته شده‌اند یا اگر دیده شده‌اند اهمیتی به آنها داده نشده است. او درواقع به مطالعه جنبش تهی‌دستان در ایران در بازه زمانی فوق پرداخته؛ بازه‌ای که یکی پرتلاطم‌ترین دوره‌های ایران معاصر به شمار می‌رود و مهم‌ترین رخداد این دوران انقلاب بهمن 57 است. انقلابی که گسترش عدالت و حمایت از مستضعفان یکی از پایه‌های گفتمانی‌اش بود. یکی از پرسش‌های محوری «سیاست‌های خیابانی» این است که فرودستان چه نقشی در انقلاب داشتند و ضمنا در روند مبارز‌هایی که به انقلاب منجر شد چه جایگاه و موضعی داشتند. بیات در بررسی‌هایش نشان می‌دهد که در ماه‌های منتهی به انقلاب و در تظاهرات‌های شهرهای مختلف کشور به سختی می‌توان ردی از تهی‌دستان و حاشیه‌نشینان پیدا کرد. او می‌پرسد چرا تهی‌دستان و به طور خاص حاشیه‌نشینان و ساکنان املاک تصرف‌شده، از فرایند مبارزات انقلابی به دور ماندند: «تهی‌دستی، بی‌عدالتی و ظلم به تنهایی دلایل کافی برای عمل سیاسی ضددولتی فراهم نمی‌آورند.»

او برای شناسایی و روند فعالیت‌های تهی‌دستان، به سراغ اصل و ریشه فعالیت‌های آنها می‌رود و می‌کوشد نشان دهد که چگونه از دهه 1330 به این سو مهاجرت از روستاها به شهرها برای بهبود وضعیت زندگی تغییرات ژرف اجتماعی و سیاسی بلندمدت به بار آورد. نرخ مهاجرت از روستاها به شهرها البته در میانه دهه چهل و دهه پنجاه شتابی فزاینده پیدا کرد و منجر به شکل‌گیری جوامع خودساخته‌ای در اطراف شهرهای بزرگ و به خصوص تهران شد. بیات درباره موقعیت این تهی‌دستان در آستانه انقلاب نوشته است: «در آستانه انقلاب اسلامی، شمار این جوامع در تهران به پنجاه رسیده بود. اینها بدون آنکه خود بخواهند به یک ضدنیرو تبدیل شدند. بروز انقلاب اسلامی به گروه‌های فاقد امتیاز فرصت داد تا پیشرفت بیشتری بکنند. در همان حالی که انقلابیون در خیابان‌های شهرهای بزرگ راهپیمایی می‌کردند، مردم تهی‌دست با به دست آوردن زمین شهری بیشتر، درصدد گسترش نفوذ خود بر محله‌های مستقل‌شان بودند و بلافاصله پس از انقلاب، با استفاده از فرصت حاصل از نبود کنترل پلیسی، به تسخیر صدها خانه خالی و آپارتمان‌های نیمه‌کاره پرداختند و آنها را به عنوان مایملک خود سروسامان دادند.»

پیشروی آرام این مردم عادی که در پی زندگی بهتر بودند، تنها محدود به مسئله سرپناه و زمین نبود بلکه قلمرو کار را هم دربرمی گرفت. تهی‌دستان بیکار در کنار هم دست به عملی جمعی زدند و جنبشی را شکل دادند که می‌توان از آن با عنوان جنبش بیکاران نام برد. آنها در این‌جا نیز با عرصه عمومی و خیابان سروکار داشتند و حضورشان مثلا در شکل دستفروشان نمود داشت.

اقدامات و پیش‌روی‌های تهی‌دستان اگرچه بخشی از حیات مادی و زندگی هرروزه آنها بوده، اما از آنجایی که به عنوان اقدامی جمعی بروز داشته دارای خصلت‌هایی است که بیات در اثرش به مطالعه آنها پرداخته است. او می‌خواهد نشان دهد که چگونه می‌توان سیاست‌های این زندگی هر روزه را تحلیل کرد. او معتقد است که صدای تهی‌دستان یکی از صداهای سرکوب شده در جریان انقلاب و سال‌های پس از آن بوده و در کتابش خواسته صداهای این گروه فاقد امتیاز شهری را پوشش دهد و کنش آن را آشکار سازد.

اما منظور آصف بیات از «سیاست‌های خیابانی» چیست؟ او در توضیح می‌گوید: «منظور از سیاست‌های خیابانی، مجموعه‌ای از مناقشه‌ها و پیچیدگی‌های ملازم با آن بین یک حرکت توده‌ای جمعی و مقامات مسئول است که به طور دوره‌ای در فضای فیزیکی-اجتماعی خیابان‌ها شکل می‌گیرد بروز می‌کند. خیابان می‌تواند از پس‌کوچه‌ها تا پیاده‌روهای نمایان‌تر، پارک‌های عمومی و یا اماکن ورزشی را دربربگیرد. خیابان در این مفهوم، به عنوان تنها مکان هندسی بروز حرکت جمعی (که ضرورتا به آن محدود نمی‌ماند) برای اقشاری که از نظر ساختاری فاقد هرگونه جایگاه نهادی برای بیان نارضایی‌شان هستند، در نظر گرفته شده است.»

این گروه شامل تصرف‌کنندگان املاک، بیکاران، کارگرانی که از خیابان برای گذران معیشت استفاده می‌کنند مانند فروشندگان خیابانی، افراد جهان فرودست، سارقان جزء، و زنان خانه‌دار می‌شود. در مجموع افزایش تهی‌دستان شهری و رشد حاشیه‌نشینی، بحران مسکن و بحران بیکاری در سال‌های پیش از انقلاب از واقعیت‌های جامعه ایران در سال‌های پایانی حکومت محمدرضا پهلوی بود که تاثیرش را در انقلاب 57 نشان داد.

 

منابع:

- زمین و انقلاب در ایران (1360-1340)، اریک هوگلاند، ترجمه فیروزه مهاجر، نشر شیرازه.

- نابرابری‌های فضایی و پی‌آمدهای آسیب‌شناختی آن در ایران، پرویز پیران، در جلد اول دومین گزارش وضعیت اجتماعی ایران (1388-1396)، نشر آگاه.

- سیاست‌های خیابانی، آصف بیات، ترجمه سید اسدالله نبوی‌هاشمی، نشر شیرازه.