روشنفکران و اهل قلم در دوره مشروطه
هدف روشنفکران تغییر ساختار کهن و استقرار نهادهای جدید و کشاندن اقشار گوناگون جامعه به سمت گرایشهای فکری خود بود. به همین سبب اهداف روشنفکران برخلاف تجار کسب منافع آنی و زودگذر نبود بلکه بیشتر اهداف درازمدت عقیدتی و اندیشه ورزانه را دنبال میکردند.
آن دسته از تحصیلکردگان که به ایران بازگشتند، تحت عناوین متفاوتی به فعالیت پرداختند. برخی از ایشان با پذیرفتن تصدی امور دولتی و حتی رسیدن به ریاست برخی از سازمانها در زمره دولتمردان و منصوبان قرار گرفتند. بعضی دیگر در صورت امکان فعالیت، در زمینهای که تحصیل کرده بودند، شروع بهکار کردند. گروه سومی هم بودند که جزو اصحاب قلم شدند.
افزایش چشمگیر روزنامه و مطبوعه در این ایام و خلق نوشتهها و کتبی که همه تلاش ایشان برای رهیدن ایران از سنت و رسیدن به دروازه تمدن و آزادی بود، از جمله فعالیتهای چشمگیر روشنفکران بهشمار میآمد. پیدایش صدها روزنامه در آن دوران نشانهای از پیدایش حرف و سخنان تازهای بود که بهدنبال مخاطب عام میگشت. ژانت آفاری نویسنده کتاب «انقلاب مشروطه ایران» در این رابطه مینویسد:
«صوراسرافیل برای اولینبار توانست فاصله عظیم بین تودههای شهری و روشنفکران رادیکال را کم کند. نشریه حبلالمتین با سردبیری سیدحسن کاشانی برادر مویدالاسلام به چاپ میرسید و مقالههای روشنگرانهای در تحلیل و تقبیح سیاستهای استعماری بریتانیا و روسیه در منطقه و بهخصوص در رابطه با ایران مینوشت. مساوات به سردبیری محمدرضا مساوات و عبدالرحیم خلخالی به چاپ میرسید.
نشریهای رادیکال که از آزادی مطبوعات و حقوق مدنی به حد بسیار دفاع میکرد که به خاطر مقالهای در ذمّ محمدعلیشاه این نشریه تعطیل شد. ملانصرالدین هم به تبعیت از صوراسرافیل در تفلیس به سردبیری جلیل محمدقلیزاده شروع بهکار کرده بود و علیاکبر طاهرزاده شاعر و طنزپرداز آذری در آن مینوشت. طبق راه و رسم حزب همت ملانصرالدین وارد مبارزه مطبوعاتی علیه استبداد سیاسی شد.
این نشریه خواهان برابری مدنی و سیاسی و اصلاحات ارضی رادیکال و دموکراسی اجتماعی براساس مشارکت مردم بود. کاریکاتورهای این نشریه چنان گروههای سنتی را به خشم آورد که بارها جان سردبیر در معرض خطر قرار گرفت.»
وجود روزنامهها، فعال شدن روشنفکران و روشنگری درباره آنچه میتواند در کشور اتفاق بیفتد، هماهنگی و همراهی ایشان با تجار و همراهی تجار با روحانیون زمینه شکلگیری جنبش مشروطه را فراهم ساخت. «اما اتحاد بازار، علما و روشنفکران توانایی تاثیرگذاری خود را بر سیاست ایران نشان داده بود و حکومت طی چندین سال از واگذاری هرگونه امتیاز اقتصادی مهم دیگر خودداری کرد.
آشنایی با اندیشه غربی و تلفیق آن با باورها و فرهنگ ایرانی-اسلامی یکی از دلایلی بود که روشنفکران دارای گرایشهای متعددی باشند. برخی بهرغم برخورداری از علم و فن روز همچنان پایبند و متعهد به سنن ایرانی و اسلامی بودند.
برخی دیگر معدود کسانی بودند که مشکل عقبماندگی ایران را نحوه دینورزی ایرانیان میشمردند. هرچند این دسته نیز بهخاطر استیلای فرهنگ و سنت اسلامی جایگاه نداشتند و مجبور به کتمان باورهایشان بودند و خواستههایشان را در قالبهای مورد پذیرش عامه ارائه میدادند.
پیش و پس از مشروطه، همزمان با شکلگیری جریان جدید ورود و خروج کالاهای غربی به داخل کشور، بسیاری از روشنفکران و اهل قلم به تبلیغ آنچه ایرانی بود و ممانعت از پذیرش تجملگرایی غربی که داراییهای کشور را به باد میداد، پرداختند.
نگارش مقالههای مختلف در مطبوعات، تشکیل انجمنهای متفاوت مانند انجمن شرقی و حضور گسترده در شرکتهای تبلیغ کالای ایرانی نشان از علایق ایشان برای بالا بردن جایگاه ایران در زمینه تولید در سطح جهان بود. باید توجه داشت که «انجمنهای زیادی در این دوران بود ولی به جهت وجود سیستم مخفی اطلاعات مجبور به محافظه کاری بودند.
انجمنهای مخفی که شکل گرفته بود تحت نامهای ادبی و غیره بودند که روشنفکران در آن دور هم جمع میشدند. این انجمنها هستههایی بودند که بافت اجتماع را شکل میدادند و عبارت بودند از اصناف، خانقاههای صوفیه و سازمانهای فتوت.
منبع: سمیه توحیدلو، «حیات اقتصادی ایرانیان در دوره مشروطه»، نشر هرمس،۱۳۹۴.