در دوره قاجاریه قسمتهایی از استانهای سیستان و بلوچستان فعلی و همچنین هرمزگان جزو کرمان بود، به دلیل نزدیکی این ایالت با مرزهای آبی، ایالت کرمان «دروازه کشور هندوستان» شناخته میشد و نظر به اهمیت این منطقه برای دولت انگلیس و تامین امنیت راههای این کشور در راستای سیاستهای استعمارگرانه خویش، همواره کرمان مورد توجه و اهمیت ویژه این کشور و از طرفی برای برقراری موازنه قدرت در منطقه و اشراف به کار دولت انگلیس، مورد توجه دولت روسیه نیز قرار گرفته بود. بیتردید اجرای وصیتنامه کذایی «پطر کبیر» در دستیابی به آبهای گرم خلیجفارس، مدنظر دولت روسیه بود.
در دوره قاجاریه، این دو کشور در این منطقه حضور آشکار و نهان داشتند و هر کدام در پی پیاده ساختن سیاستهای استعماری خویش در منطقه، جهت جلب حکام محلی به جانب خود و تخریب رقیب و اجرای سیاست اختلافات قومی و عقیدتی در منطقه، تنها به فکر منافع کشور خویش بودند.
یکی از کارکشتهترین و زبدهترین ماموران دولت انگلیس در کرمان دوره قاجاریه، ژنرال «سرپرسی مولسورت سایکس» بود که سالها در این منطقه زندگی کرد و بعدها چند جلد کتاب تحت عنوان خاطرات و مسافرتنامه و ... به رشته تحریر درآورد.
وی در سفرنامه خود درخصوص تاسیس کنسولگری انگلیس در کرمان آورده است: «در اکتبر ۱۸۹۴ من مامور تاسیس کنسولخانه کرمان و بلوچستان ایران شدم. این ماموریت افتخاری و بدون حقوق و اعتبار مخارج اولیه آن نیز خیلی کم و معدود بود ولی چون به این وسیله به مسافرت و سیر و سیاحت میپرداختم بنابراین ماموریت جدید را قبول و خوشبختانه خواهر خود (آنا سایکس) را نیز راضی کردم و او را با خود به همراه بردم...»
کنسولگری انگلیس در شهر کرمان، در محله زریسف و در عمارتی که توسط سیدابوالحسنخان محلاتی (حاکم کرمان در دوره زندیه) ساخته شده بود، تاسیس و از این زمان، نقش ماموران و سیاستهای دولت انگلستان در این منطقه محسوستر و مشهودتر شد، به نحوی که بعدها عدهای از این مکان بهعنوان مرکز اصلی تصمیمگیری سیاستهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کرمان یاد میکردند.
با نگاهی به اقدامات دولت انگلیس در این منطقه و توجه ویژه آنان به جزئیات زندگی مردم، مذاهب و فرق، محصولات، پیشینه، خصوصیات ظاهری و اخلاقی مردم این ناحیه میتوان به میزان اهمیت آنان از تمامی ابعاد در راستای منافع خود پی برد. به موازات نفوذ انگلیس در دوره قاجاریه در ایران، امپراتوری تزار روسیه نیز که علاوه بر همسایگی با ایران، خود را رقیب انگلستان در ایران میدانست، برای آنکه از رقیب و نفوذ او عقب نماند، در این منطقه اقدام به تاسیس کنسولگری کرد و با نامهنگاری به سران و بزرگان منطقه و ارتباط با دستگاه حکومت، تلاش کرد موقعیت خود را در آنجا تثبیت کند.